جدول جو
جدول جو

معنی خارشکر - جستجوی لغت در جدول جو

خارشکر
شکرتیغال، ماده ای سفید و شیرین که توسط حشره ای بر روی شاخ و برگ گیاهی خاردار با گل های آبی رنگ به همین نام تولید می شود و مصرف دارویی دارد، تیغال
تصویری از خارشکر
تصویر خارشکر
فرهنگ فارسی عمید
خارشکر(شِ)
گیاهی است از دستۀ لوله گلی ها و نهنج آن کروی و پرخار است و مادۀ قندی ترشح می کند که آن را شکرتیغال گویند و برای تسکین سرفه مؤثر است. (گیاه شناسی گل گلاب ص 261)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاراشتر
تصویر خاراشتر
خارشتر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت
اشترگیا، راویز، کستیمه، کسیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارزار
تصویر خارزار
خارستان، زمینی که در آن بوته های خار بسیار روییده باشد، خارزار، خارسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارشتر
تصویر خارشتر
گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت
اشترگیا، راویز، کستیمه، کسیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار، خاراشتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاکشیر
تصویر خاکشیر
گیاهی خودرو با شاخه های باریک، برگ های دراز و گل های کوچک زرد رنگ، دانه های سرخ رنگ این گیاه که در غلاف نازکی جا دارد و به عنوان ملین استفاده می شود، خاکشی، خاکشو، شفترک
جانوری ریز سخت پوست و سرخ رنگ شبیه دانۀ خاکشیر که در آب های شیرین راکد مانند آب حوض و آب انبار یافت می شود و گاه ممکن است حامل میکروب باشد، توتو
خاکشیر یخ مال: شربتی که از شکر، یخ و خاکشیر تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارشک
تصویر خارشک
جرب،
میل شدید جنسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاربار
تصویر خاربار
تودۀ خاروخس، برای مثال ششم گردد ایمن ز نااستوار / همی پرنیان جوید از خاربار (فردوسی - ۷/۱۹۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاراشکن
تصویر خاراشکن
خاراشکاف، برای مثال یکی اسب باید مرا گام زن / سم او ز پولاد خاراشکن (فردوسی - ۲/۱۲۷ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
خیاری که آن را در آب نمک نگه می دارند و مانند ترشی با غذا می خورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خورشگر
تصویر خورشگر
آشپز، آنکه کارش پختن خوراک است، پزنده، مطبخی، باورچی، خوٰالیگر، طبّاخ، طابخ برای مثال ز هر گوشت از مرغ و از چارپای / خورشگر بیاورد یک یک به جای (فردوسی - ۱/۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارشکن
تصویر کارشکن
آنکه یا آنچه مانع پیشرفت کار می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
دارای خار مثلاً گل خاردار، سیم خاردار، در علم زیست شناسی کرمی کوچک، از آفت های مهم پنبه، با طولی حدود ۱۵ میلی متر، رنگ سبز زیتونی یا قهوه ای، خال های تیره رنگ و برآمدگی های کوتاه به شکل خار که در مصر و هند بسیار پیدا می شود و غوزه و شاخه های جوان پنبه را از بین می برد، کرم خاردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارخار
تصویر خارخار
حالت خارش بدن، کنایه از دلواپسی و اضطرابی که از تعلق خاطر، تمایل و هوس به چیزی در انسان پیدا می شود، دغدغه، برای مثال از خارخار عشق تو در سینه دارم خارها / هر دم شکفته بر رخم زآن خارها گلزارها (جامی - ۸)
فرهنگ فارسی عمید
(رِ شَ)
بیمار ابنه زدگی. حکّه. خارش، خارش مقعد که آن را کرمک گویند
لغت نامه دهخدا
تصویری از کارشکن
تصویر کارشکن
شخص کار شکننده را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خورشگر
تصویر خورشگر
طباخ، آشپز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاراشتر
تصویر خاراشتر
جنسی از خاراست که شتر آنرا برغبت خورد خار شتر شتر خاراشتر خار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
صاحب خار
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره صلیبیان که بطور خودرو در باغها و صحراها میروید. ارتفاع آن به نیم متر میرسد شاخه هایش باریک و برگها دار از و گلها کوچک و زردند دانه های آن که سرخ اند و در غلافی جا دارند در پزشکی مورد استعمال دارند، جانوری ازتیره سخت پوستان از شاخه بند پاییان که قرمز رنگ و شبیه دانه های خاکشیر گیاهی است و در آبهای حوض و آب انبارهای آلوده دیده میشود توتو
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است خاردار از تیره مرکبان دارای گلهای خوشه یی برنگ سرخ یا سفید. ارتفاعش به نیم متر میرسد. در خراسان و آذربایجان و افغانستان از آن ترنجبین گیرند اشترخار خاراشتر اشتر گیا کرته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارخار
تصویر خارخار
خارش بدن، دلواپسی، اضطراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارشکن
تصویر کارشکن
((شِ کَ))
کسی که مانع پیشرفت کار باشد، سخن چین، نمام
فرهنگ فارسی معین
((شُ تُ))
گیاهی است خاردار با گل های خوشه ای به رنگ سرخ یا سفید و برگ های کرکدار، عرق آن برای شستشوی کلیه مفید است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نا شکر
تصویر نا شکر
Ungrateful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
Prickly, Thistly, Thorny
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بیماری خارش، سوزش
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
колючий , колючий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
stachelig, dornenreich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
колючий , колючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
kolczasty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
带刺的 , 带刺的 , 有刺的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
espinhoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
spinoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
espinoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی