جدول جو
جدول جو

معنی خارزار

خارزار
خارستان، زمینی که در آن بوته های خار بسیار روییده باشد، خارزار، خارسان
تصویری از خارزار
تصویر خارزار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خارزار

کارزار

کارزار
جنگ وجدال، پیکار، نبرد، برای مِثال همی تا برآید به تدبیر کار / مدارای دشمن بِه از کارزار (سعدی۱ - ۷۳)، میدان جنگ
کارزار
فرهنگ فارسی عمید

خاردار

خاردار
دارای خار مثلاً گل خاردار، سیم خاردار، در علم زیست شناسی کرمی کوچک، از آفت های مهم پنبه، با طولی حدود ۱۵ میلی متر، رنگ سبز زیتونی یا قهوه ای، خال های تیره رنگ و برآمدگی های کوتاه به شکل خار که در مصر و هند بسیار پیدا می شود و غوزه و شاخه های جوان پنبه را از بین می برد، کرم خاردار
خاردار
فرهنگ فارسی عمید

خارخار

خارخار
حالت خارش بدن، کنایه از دلواپسی و اضطرابی که از تعلق خاطر، تمایل و هوس به چیزی در انسان پیدا می شود، دغدغه، برای مِثال از خارخار عشق تو در سینه دارم خارها / هر دم شکفته بر رخم زآن خارها گلزارها (جامی - ۸)
خارخار
فرهنگ فارسی عمید