جدول جو
جدول جو

معنی خاربانی - جستجوی لغت در جدول جو

خاربانی
احمد بن محمد خاربانی، از اهل خاربان است، احمد بن محمدالخاربانی از محمد بن عبدالملک المروزی نقل کرده است ولی ابن منده میگوید وی از علی بن خلف نقل کرده، (معجم البلدان ج 3 ص 386)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هر یک از ماهی های کوچک نواحی سردسیر که دارای پوست بدون فلس و خارهایی بر روی باله های پشتی خود هستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خراباتی
تصویر خراباتی
کسی که پیوسته در خرابات است، در تصوف ویژگی انسان کاملی که به معارف الهی دست یافته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خسروانی
تصویر خسروانی
خسروی، در موسیقی گوشه ای در دستگاه های راست پنج گاه و ماهور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خراسانی
تصویر خراسانی
مربوط به خراسان مثلاً موسیقی خراسانی، از مردم خراسان، در علوم ادبی در ادبیات فارسی، سبکی که دارای ویژگی هایی چون سادگی الفاظ، روانی عبارات، خالی بودن مضامین از تخیلات دورازذهن و مقید نبودن به صنایع بدیعی است مانند اشعار رودکی، عنصری، فرخی و منوچهری، سبک ترکستانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتربانی
تصویر شتربانی
نگهبانی شتر، ساربانی، شغل شتربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باغبانی
تصویر باغبانی
شغل و عمل باغبان، نگهبانی باغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارصینی
تصویر خارصینی
از اجساد صناعت کیمیا، روی
فرهنگ فارسی عمید
(خَ)
نگاهداشت خر. مهتری خر. پرستاری خر
لغت نامه دهخدا
عمل ساربان، حرفۀ ساربان، ساربان بودن، ساربانی کردن، حفاظت شتر کردن، صاحب و مالک شتر بودن، نگاهداری شتر کردن، ساروانی، شتربانی، اشترداری، جمالی، رجوع به ساربان شود
لغت نامه دهخدا
از نواحی بلخ است، (معجم البلدان ج 3 ص 386)
لغت نامه دهخدا
(خَ نی ی)
احمد بن اسحاق بن خربان بصری خربانی، مکنی به ابوعبدالله. اصل او از نهاوند بود. او فقیهی مبرز و فاضل و در زمرۀ بصریان بود. از محمد بن احمد بن عمرو ربیعی و دیگران حدیث شنید و از او ابوبکر برقانی و چند نفر دیگر حدیث کردند. او درس فقه شافعی بر قاضی ابوحامد داد و وفاتش در بصره بحدود 410 ه. ق. اتفاق افتاد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ نی ی)
سری بن سهل بن خربان جندیشابوری. خربانی از روایان بود. از عبدالله بن رشید و دیگران روایت حدیث دارد و از او جماعتی چون عبدالصمد بن علی حدیث می کنند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
منسوب به خربان که نام جد ابوعبیداﷲ احمد بن اسحاق است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شتربانی
تصویر شتربانی
شغل شتربان نگهبانی شتر ساربانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوبانی
تصویر ناوبانی
شغل ودرجه ناوبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناروانی
تصویر ناروانی
کساد، بی رواجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهربانی
تصویر مهربانی
نوازش، محبت، رحمت، رئوف
فرهنگ لغت هوشیار
اداره ایست که وظیفه آن حفظ امنیت شهر و استقرار نظم و تعقیب بزهکاران است و آن تابع وزارت کشور است نظمیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارفانی
تصویر دارفانی
ناپایدار، دنیا
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به خسروان. شاهانه خسروی، نوعی سرود بنثر مسجع که گویند باربد در مجلس خسرو پرویز میخواند لحن سی و یکم باربدی، گوشه ای در ماهور راست پنجگاه شور، نوعی شراب اصفهانی، نوعی دینار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساربانی
تصویر ساربانی
شتربانی ساروانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانخانی
تصویر خانخانی
چند فرمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادبانی
تصویر بادبانی
همچون بادبان بودن و عمل کردن مجازا بسرعت بردن، کشتی رانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسبانی
تصویر پاسبانی
نگهبانی نگاهبانی حراست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغبانی
تصویر باغبانی
عمل و شغل باغبان حفاظت و نگاهبانی از باغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراسانی
تصویر خراسانی
منسوب به خراسان از مردم خراسان اهل خراسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسروانی
تصویر خسروانی
((خُ رَ))
شاهانه، نوعی سرود به نثر مسجع که گویند باربد در مجلس خسروپرویز می خواند، دینار شاهانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساربانگ
تصویر ساربانگ
((نَ))
یکی از آهنگ های موسیقی
فرهنگ فارسی معین
اداره ای که وظیفه آن حفظ امنیت شهر و استقرار نظم و تعقیب بزهکاران است و آن تابع وزارت کشور است، نظمیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهربانی
تصویر مهربانی
عطوفت، لطف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شهربانی
تصویر شهربانی
پلیس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاسبانی
تصویر پاسبانی
حفاظت، حراست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خارسازی
تصویر خارسازی
اهانت
فرهنگ واژه فارسی سره
ساروانی، شتربانی، قافله سالاری، شترداری
فرهنگ واژه مترادف متضاد