- حِدَّة
- تیزی، وضوح، تیزبینی
معنی حِدَّة - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خدمت، خدمات
به طور تند، به شدّت
شیبداری، شدّت کاهش
محدود کردن، پایان، مرز گذاشتن، تیز کردن، محصور کردن
داستان
کمیابی، کمبود، افسردگی
زیبایی ظریف، ظرافت، لطافت
مدّت، دوره
اعتبار، سلامتی، بهداشت، سلامتی و صحّت
دقّت عمل، دقّت، دقیق بودن، ظرافت
سبک سری، سبکی، چابکی
دانه داری، دانه
مقدار معیّن، یک کلاس
هنر، صنایع دستی
عقلانیّت، خرد، احتیاط
ترشی، ترش
مهارت دیپلماسی، تجربه
چند، چندین
نامطلوبی، شدّت، پرخاشگری، خشونت
برندگی، وضوح، برش خوردگی
سهمیه، یک کلاس