معنی حِنكَة
حِنكَة
مهارت دیپلماسی، تجربه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حِنكَة
حِمضَة
حِمضَة
تُرشی، تُرش
دیکشنری عربی به فارسی
حِكمَة
حِكمَة
عَقلانیَّت، خِرَد، اِحتیاط
دیکشنری عربی به فارسی
حِكَّة
حِكَّة
خارِش
دیکشنری عربی به فارسی
حِصَّة
حِصَّة
سَهمیِه، یِک کلِاس
دیکشنری عربی به فارسی
حِرفَة
حِرفَة
هُنَر، صَنایِع دَستی
دیکشنری عربی به فارسی
حِدَّة
حِدَّة
تیزی، وُضوح، تیزبینی
دیکشنری عربی به فارسی