معنی حِدَّة
حِدَّة
تیزی، وضوح، تیزبینی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حِدَّة
حِكَّة
حِكَّة
خارِش
دیکشنری عربی به فارسی
حِصَّة
حِصَّة
سَهمیِه، یِک کلِاس
دیکشنری عربی به فارسی
حَدَّة
حَدَّة
بُرَندِگی، وُضوح، بُرِش خُوردِگی
دیکشنری عربی به فارسی
شِدَّة
شِدَّة
نامَطلوبی، شِدَّت، پَرخاشگَری، خُشونَت
دیکشنری عربی به فارسی
عِدَّة
عِدَّة
چَند، چَندِین
دیکشنری عربی به فارسی
حِنكَة
حِنكَة
مَهارَت دیپلُماسی، تَجرُبِه
دیکشنری عربی به فارسی
حِمضَة
حِمضَة
تُرشی، تُرش
دیکشنری عربی به فارسی
حِكمَة
حِكمَة
عَقلانیَّت، خِرَد، اِحتیاط
دیکشنری عربی به فارسی
حِرفَة
حِرفَة
هُنَر، صَنایِع دَستی
دیکشنری عربی به فارسی