معنی سِتَّة
سِتَّة
شش
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با سِتَّة
حِكَّة
حِكَّة
خارِش
دیکشنری عربی به فارسی
حِصَّة
حِصَّة
سَهمیِه، یِک کلِاس
دیکشنری عربی به فارسی
حِدَّة
حِدَّة
تیزی، وُضوح، تیزبینی
دیکشنری عربی به فارسی
خِفَّة
خِفَّة
سَبُک سَری، سَبُکی، چابُکی
دیکشنری عربی به فارسی
خِسَّة
خِسَّة
پَستی
دیکشنری عربی به فارسی
دِقَّة
دِقَّة
دِقَّت عَمَل، دِقَّت، دَقیق بودَن، ظِرافَت
دیکشنری عربی به فارسی
شِدَّة
شِدَّة
نامَطلوبی، شِدَّت، پَرخاشگَری، خُشونَت
دیکشنری عربی به فارسی
عِدَّة
عِدَّة
چَند، چَندِین
دیکشنری عربی به فارسی
صِحَّة
صِحَّة
اِعتِبار، سَلامَتی، بِهداشت، سَلامَتی و صِحَّت
دیکشنری عربی به فارسی