- حَافَ
- شیر دوشیدن، لحاف
معنی حَافَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بافتن، ساینده، بافیدن
فنجان گرفتن، او برنده شد
انحراف کردن، تیز
ترسیدن، او ترسید، ترساندن
شناور بودن، غرّش کرد
خراشیدن، یک کام
به طور محافظه کارانه، به شیوه ای محافظه کارانه
خوب نگهداری شده، یک محافظه کار خوب
نازکی، لاغری