جدول جو
جدول جو

معنی حَافَ - جستجوی لغت در جدول جو

حَافَ
شیر دوشیدن، لحاف
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بافتن، ساینده، بافیدن
دیکشنری عربی به فارسی
فنجان گرفتن، او برنده شد
دیکشنری عربی به فارسی
انحراف کردن، تیز
دیکشنری عربی به فارسی
ترسیدن، او ترسید، ترساندن
دیکشنری عربی به فارسی
شناور بودن، غرّش کرد
دیکشنری عربی به فارسی
خراشیدن، یک کام
دیکشنری عربی به فارسی
به طور محافظه کارانه، به شیوه ای محافظه کارانه
دیکشنری عربی به فارسی
خوب نگهداری شده، یک محافظه کار خوب
دیکشنری عربی به فارسی
نازکی، لاغری
دیکشنری عربی به فارسی