جدول جو
جدول جو

معنی حوریلر - جستجوی لغت در جدول جو

حوریلر
(لَ)
دهی است از دهستان گاودل بخش مرکزی شهرستان مراغه. ناحیه ای است و اقع در دره و معتدل مالاریائی دارای 157 تن سکنه میباشد. از رود خانه سیلان مشروب میشود. محصولاتش غلات، چغندر و حبوبات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از صنایع دستی آن جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حوریه
تصویر حوریه
(دخترانه)
زن بهشتی زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حوریا
تصویر حوریا
(دخترانه)
حور (عربی) + ی (فارسی) + ا (فارسی) آنکه چون حور زیباست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حوری رخ
تصویر حوری رخ
(دخترانه)
آنکه چهره ای زیبا چون حوری دارد، حور (عربی) + ی (فارسی) + رخ (فارسی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوریار
تصویر هوریار
(پسرانه)
یار و دوست خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حریر
تصویر حریر
(دخترانه)
پارچه ابریشمی نازک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حوری
تصویر حوری
(دخترانه)
حور (عربی) + ی (فارسی)، زن زیبای بهشتی، زن زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوریار
تصویر پوریار
(پسرانه)
مرکب از پور (پسر) + یار (یاور، دوست)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تریلر
تصویر تریلر
تریلر (Thriller) به عنوان یک ژانر ادبی و هنری معمولاً به اثرهایی اشاره دارد که بر اساس تنش، ترس، و هیجان ساخته شده اند و مخاطب را به وضعیت ها و رویدادهای پیچیده و تنش آمیز توجه می کنند. این ژانر به طور گسترده ای در فیلم، ادبیات، تلویزیون، و موسیقی وجود دارد و خصوصیات خاصی را در خود جای داده است:
1. تنش و هیجان : داستان های thriller بیشتر بر تولید تنش و هیجان در مخاطب تمرکز دارند. این هیجان معمولاً از طریق رویدادهای ناگهانی، خطرات غیرمنتظره، و تهدیدهای جدید ایجاد می شود که شخصیت های داستان را به چالش می کشند.
2. پیچیدگی داستان : داستان های thriller معمولاً دارای پیچیدگی و تاریکی زیادی هستند. اغلب شخصیت ها با معضلات اخلاقی، تصمیم های دشوار، و شرایط غم انگیز روبرو می شوند.
3. شخصیت پردازی عمیق : شخصیت های داستان thriller معمولاً دارای زندگی نامه های پیچیده و ابهاماتی هستند. اغلب آن ها با داشتن نقاط ضعف و قوت، واکنش های غیرمنتظره نشان می دهند که مخاطب را به تامل در مورد رفتار آن ها ترغیب می کند.
4. معمایی و ناگفته ها : thriller ها معمولاً شامل المان هایی از ناگفته ها و رازهای پنهان هستند که مخاطب را به فکر و تحلیل دربارهٔ داستان و اتفاقات آن تشویق می کنند.
5. موسیقی و نورپردازی : در فیلم ها، موسیقی و نورپردازی در تقویت احساسات ترس و هیجان مخاطب نقش بسزایی دارند و به وضوح جو مخوف و تنش آمیز داستان را ایجاد می کنند.
مثال هایی از فیلم های thriller شامل `ششمین حس`، `سایه های خشم`، `رمز و راز آبی` و `شب های سینما` هستند که هرکدام به طرز متفاوتی از عناصر مذکور استفاده می کنند تا تجربه ی هیجانی و ترسناک برای مخاطب ایجاد کنند.
هر فیلم پر ماجرا و هیجان انگیزی که در تماشاگر حس تعلیق ایجاد کند، برای مثال فیلم های جنایی، جاسوسی و ماجراجویانه
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از گوریل
تصویر گوریل
میمون انسان نما، با قد بلند، وزن زیاد، دندان های نیش دراز، بدنی پوشیده از موهای بلند، بدون دم، علف خوار و بسیار قدرتمند و ورزیده که در جنگل های آفریقا یافت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حوایل
تصویر حوایل
حائل ها، مانعها و حجابهای میان دو چیز، چیزهایی که میان دو چیز واقع شود، جمع واژۀ حائل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آوریل
تصویر آوریل
ماه چهارم تقویم میلادی بین ماه مارس و مه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوریر
تصویر شوریر
شومیز، پیراهن زنانه دارای آستین های بلند و یقۀ مردانه، نوعی مقوا که برای جلدسازی بعضی کتاب ها استفاده می شود، پوشه، شمیز
فرهنگ فارسی عمید
(حَ یِ)
جمع واژۀ حایره، گوسپند و زن که هرگز جوان نشوند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به حائره شود
لغت نامه دهخدا
(ری یَ)
زن سپیدپوست و نرم. (اقرب الموارد). رجوع به حور و حوراء شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
چیز. (منتهی الارب) : مااصبت حوروراً، نرسیدم بچیزی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
امالۀ حوالی است که بتصرف فارسیان بکسر لام و یای معروف به اشد و الاّ حوالی در حقیقت بفتح لام است. (غیاث) (آنندراج) (بهار عجم). رجوع به حوالی شود
لغت نامه دهخدا
(حِ)
یحبور. حبربر. حبرور. شوات بچه. (منتهی الارب). جوجۀ هوبره. بچۀ حباری. ج، حباریر
لغت نامه دهخدا
(حِ)
کوهی است به بحرین. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
قسمی از میمون که شباهت تام به انسان دارد و در جنگلهای آفریقا فراوان است و دارای دو متر قد می باشد. (ناظم الاطباء). یک گونه میمون شبیه به انسان که یک نوع بیشتر ندارد. گوریلا آنژنا یا ژینا که در نواحی باختری آفریقای نزدیک استوا وجود دارد. گوریل بزرگ ترین نوع میمون است، قدش تقریباً به اندازۀ انسان و گاهی بزرگ تر است اما سینه اش پهن تر و بازوهایش دراز و بزرگ و ساقهایش کوتاه است. جمجمه اش بیضوی و صورتش به طرف جلو برآمده است. ابروانش کمانی و برجسته است. دندانهای کلبی آن به صورت چنگک است. پشمهایش بلند است و تمام بدنش را می پوشاند ولی سینۀ آن کم مو است و در جنگلهای مرطوب و دورافتاده سکونت میکند. گوریل مدتها موضوع داستانها و وحشیگری آن، ضرب المثل بوده است. این حیوان از انسان می گریزد ولی اگر مجروح شود به شدت از خود دفاع میکند. گوریل حیوانی ترسناک و کمی باهوش است و به صورت جفت زندگی میکند و گیاهخوار است. به واسطۀ قتل و کشتاری که از این حیوان کرده اند نسل آن رو به نقصان میرود
لغت نامه دهخدا
(ری یَ)
فرقه ای از متصوفه. (اقرب الموارد). گروهی از متصوفۀ مبطله باشند. و مذهب ایشان مثل مذهب حالیه است. الا آنکه میگویند حوران بهشتی در بیهوشی نزد ما می آیند و با ایشان صحبت واقع میشود. و چون بهوش می آیند غسل میکنند. کذا فی توضیح المذاهب. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(زُ)
شاعر اسپانیایی (1817- 1893م.) و مصنف اشعار و درامهای رمانتیک است و موضوع آثارش غالباً بر اساس افسانه ها و سنن عامۀ مردم شکل می گرفت. دون ژوان تنوریو را به سال 1842 تصنیف کرد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی است جزء دهستان زنجان رود بخش مرکزی شهرستان زنجان، واقع در 67 هزارگزی شمال باختری زنجان و 6 هزارگزی راه عمومی تبریز به زنجان. این دهکده کوهستانی و هوای آن سردسیر است. 75 تن سکنه دارد. آب آن از قنات، محصول آن غلات و برنج است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم و جاجیم بافی است. راه این دهکده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی از دهستان ژاوه رود است که در بخش حومه شهرستان سنندج واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حارْرُ یارر)
از اتباع است. (مهذب الاسماء). یرّه بمعنی آتش است
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
دهی است جزء دهستان دیکله بخش هوراند شهرستان اهر. ناحیه ای است کوهستانی معتدل. دارای 284 تن سکنه میباشد. از دو رشته چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات و حبوبات و سردرختی. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی آن گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گوریل
تصویر گوریل
قسمی از میمون که شباهت تام به انسان دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوایل
تصویر حوایل
جمع حائل (حایل) زنان نازا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوریل
تصویر آوریل
ماه چهارم از تقویم فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوریان
تصویر حوریان
جمع حوری، در تازی پیشینه ندارد پردیسیان پریگونگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوریل
تصویر گوریل
نوعی از میمون شبیه به انسان که بلندی اش تا دو متر هم می رسد، دم ندارد و بدنش از موهای بلند و زیادی پوشیده شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آوریل
تصویر آوریل
چهارمین ماه از سال میلادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حریر
تصویر حریر
ابریشم، پرنیان
فرهنگ واژه فارسی سره
نسناس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دیدن این نوع حیوانات که شناخت زیادی از آن ها نداریم ولی به طور نا خود آگاه از انواعشان می ترسیم واکنش وحشتی است که در بیداری از قدرت های اطراف خویش داریم. وحشتی که ما از اشیا و اشخاص اطراف خود داریم یا ضعفی که در مقابل دیگران احساس می کنیم در خواب ما به شکل حیوانات خطرناک نقش می گیرد از جمله گوریل. پس اگر در خواب گوریل ببینید باید در بیداری علت آن را جستجو کنید. منوچهر مطیعی تهرانی
فرهنگ جامع تعبیر خواب