در تداول فارسیان، حوراء که مفرد حور است آید، حوریه: یکی چون چتر زنگاری دوم چون سبز عماری سوم چون قامت حوری چهارم نامۀ مانی، منوچهری، رضوان مگرسراچۀ فردوس برگشاد کین حوریان بساحت دنیی ̍ خزیده اند، سعدی، - حوری سرشت، آنکه طبیعت حوری دارد: چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوۀ جنات تجری تحتهاالانهار داشت، حافظ