جدول جو
جدول جو

معنی شوریر

شوریر
شومیز، پیراهن زنانه دارای آستین های بلند و یقۀ مردانه، نوعی مقوا که برای جلدسازی بعضی کتاب ها استفاده می شود، پوشه، شمیز
تصویری از شوریر
تصویر شوریر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شوریر

شهریر

شهریر
ماه ششم از سال شمسی آخرین ماه تابستان، روز چهارم از هر ماه شمسی، نام فرشته ایست
فرهنگ لغت هوشیار

شهریر

شهریر
شهریور، ماه ششم سال خورشیدی، ماه آخر تابستان، روز چهارم از هر ماه خورشیدی
شهریر
فرهنگ فارسی عمید

شوریه

شوریه
صوریه. نام شهری است از شهرهای اندلس. (الحلل السندسیه ج 2 ص 80، 81، 172، 176)
لغت نامه دهخدا

شوریک

شوریک
دهی است از دهستان کره سنی بخش شاهپور شهرستان خوی، دارای 170 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی، 315 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

شوریز

شوریز
ظاهراً مصحف شومیز. (حاشیۀ برهان چ معین). مُزارع و زراعت کننده. (برهان) (آنندراج). زراعت کننده و کشتکار. (ناظم الاطباء). مُزارع. (جهانگیری) ، زمینی که بجهت زراعت کردن مستعد کرده باشند. (برهان) (از آنندراج). زمینی که برای کشت و تخم افشانی آماده کرده باشند. (ناظم الاطباء). رجوع به شومیز شود، نام دارویی است. (از برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

شورشر

شورشر
شور و شر. شورشار. شورشرابا. شورو شغب. غوغا و فریاد و هنگامه و هرج و مرج و گیرودار و فتنه و آشوب و نعره و بانگ. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

شهریر

شهریر
مخفف شهریور. بمعنی شهریور است که ماه ششم شمسی باشد. (از برهان چ معین) :
ز شهریر بادی تو پیروزگر
بنام بزرگی و فر و هنر.
فردوسی.
، روز چهارم است ازهر ماه شمسی. (برهان). و شهریور نیز گویند. (ناظم الاطباء). روز شهریور. (یادداشت مؤلف) :
چو درروز شهریر آمد بشهر
ز شادی همه شهر را داد بهر.
لبیبی.
رجوع به شهریور شود
لغت نامه دهخدا