- حنابله
- حنبلی، یکی از چهار مذهب اهل سنت که اساس آن اجتناب از قیاس، تاویل و بدعت است، این مذهب با استیلای طایفۀ وهابی به صورتی تازه در حجاز رواج یافت، هر یک از پیروان این مذهب
معنی حنابله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث حابل: و آبستن
ادامه
روبه رویی، رویارویی
دم، هر چیز مانند دم که در عقب چیزی باشد دم مانند، پی پس پیرو عقب عقبه، بقیه چیزی پس مانده، ضمیمه توضیح: به معنی اخیر لازم الاضافه است
حباب کوچک. یا حبابچه های ریوی. خانه های شش
جای پوشیده خلوت
چای تازی
کوتاه، کوتاهی
با یکدیگر سخن گفتن، برای یکدیگر حکایت و روایت آوردن
روبارو شدن، دو چیز را با هم برابر کردن، رو به رو کردن، در ادبیات در فن بدیع نوعی تضاد که ما بین اجزای دو جمله یا دو مصراع کلماتی ضد یکدیگر باشد مانند این شعر، برای مثال سیاه زنگی هرگز شود سفید به آب / سفید رومی هرگز شود سیاه به دود (سعدی۱ - ۴۳۱)
جمع صندلانی، دارو سازان
با یکدیگر برابری کردن، دو چیز را با هم برابر کردن
مناقلت در فارسی: همسخنی هم پیالگی با یکدیگر سخن گفتن
تیر اندازی، پوزشخواهی نبرد کردن با هم تیر بهم انداختن: (و تا یک تیر در جعبه امکان دارند از مناضلت و مطاولت خصم عنان نپیچند) (مرزبان نامه. . 1317 ص 92)
منازله در فارسی: جنگ پیاده فرود آمدن برای مقابله و مقاتله، جنگیدن، مقابله و مقاتله
مناولت در فارسی: بخشیدن دهشمندی، عطا کردن عطا بخشیدن، عطا بخشش
((مُ بِ لَ یا لِ))
فرهنگ فارسی معین
دو چیز را با هم برابر کردن، تلافی کردن، مقایسه کردن نسخه های یک متن با یکدیگر، به مثل رفتار همسان در پاسخ به رفتار دیگری
دم، دم مانند، هر چیز شبیه دم که در عقب چیزی باشد، کنایه از پس، پی، کنایه از پیرو، کنایه از بقیه
Juxtaposition
justaposição
Gegenüberstellung
zestawienie
сопоставление
зіставлення
juxtapositie
yuxtaposición
juxtaposition
giustapposizione
तुलना
perbandingan
karşılaştırma