جدول جو
جدول جو

معنی حنابله

حنابله
حنبلی، یکی از چهار مذهب اهل سنت که اساس آن اجتناب از قیاس، تاویل و بدعت است، این مذهب با استیلای طایفۀ وهابی به صورتی تازه در حجاز رواج یافت، هر یک از پیروان این مذهب
تصویری از حنابله
تصویر حنابله
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حنابله

حنباله

حنباله
دریا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مرد بسیارگوی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تنابله

تنابله
جَمعِ واژۀ تنبل. (المنجد). جَمعِ واژۀ تنبل و تنبال و تنباله و تنبول. (اقرب الموارد). تنابیل. (اقرب الموارد). و رجوع به این کلمات شود
لغت نامه دهخدا

منابله

منابله
با کسی نبردکردن به نبیلی و تیر انداختن. (تاج المصادر بیهقی). نبرد کردن در تیر انداختن و در فضل و آگاهی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

حنبله

حنبله
حُنبُل (لوبیا) خوردن، حَنبَل پوشیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به حُنبُل و حَنبَل شود
لغت نامه دهخدا

حنابل

حنابل
سطبر و استوار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
- وتر حنابل، وتر ستبر و استوار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا