- حمدالله (پسرانه)
- آنکه شکر و سپاس خدا را می گوید، نام مورخ و جغرافیدان مشهور قرن هشتم
معنی حمدالله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ستایش می کنم خدای را یا احمد الله تعالی. ستایش میکنم خدای را که والاست: احمدالله تعالی که بارغام حسود خیل باز آمد و خیرش بنواحی معقود (سعدی)
(جمله بستایش خدای سپاس خدایرا ستایش خدایرا یزدان ار سپاس: (کثرت شوکت مواکب حضرت خلافت بحمدالله در عرصه بساط غبراء شایعاست) بحمدالله والمنه. سپاس خدایرا ومنت ازو: (گرم صد لشکر از خوبان بقصد دل کمین سازند بحمدالله والمنه بتی لشکریان شکن دارم) (حافظا)
شیر خدا
خدا ببخشایاد، خداوند رحم کند، یا رحم الله اسلافهم و ابداخلافهم. خدا پیشینیان آنانرا ببخشایاد و جانشینانشان را پایدار دارادخ یا رحم الله الماضین منهم. خدا ببخشایاد در گذشتگان آنانرا: (وطایفه ای از ماهیرایشان. . چون قاضی محمد عبدالحمید اسحق. . رحم الله الماضین منهم... . یا رحم الله معشرالماضین. خدا ببخشاید گروه گذشتگان را. رحم الله معشر الماضین که بمردی قدم سپردندی. (سعدی. کلیات)
افزون کناد خدای
امری که مخالفت آن اجرا حد یا تعزیر ایجاب کند
حقی که خداوند بر بنده دارد، کنایه از طاعت، امر و عبادتی که شرع دستور انجام آن را داده است مانند نماز، روزه و سایر فرایض مذهبی
بندۀ خدا، کنایه از احمق، کودن، خنگ
حاش لله، پاکی است خدای را، منزه است خدای تعالی، معاذ الله، پناه بر خدا
کلمه ای که در مقام شکرگزاری گویند، به ستایش خدا، شکر خدا را، سپاس خدای را، المنّة للّه، له الحمد، الحمد للّٰه، للّٰه الحمد
بنده خدا:جمع عباد الله، انسان کامل، نامی است از نامهای مردان
در نزد خدا
برای خدا محض رضای خدای
فقط برای خدا
پادرمیانی
داخل شدن در امری یا در کار کسی به قصد ایجاد اخلال در آن
مداوله و مداولت در فارسی: پتاییدن (مداوم بودن)، شورش زمانه دگر گشت زمانه، چرخ زدن مداومت، دور زدن، انقلاب زمانه
مدالست و مدالسه در فارسی همفریبی، ستمکاری یکدیگر را فریب دادن فریفتن، ستم کردن، فریفتکاری، جور ستم
مداخله در فارسی: در آمدن: در کاری پا در میانی دست اندازی در امری داخل شدن دخالت کردن در کاری، دو امری که اجزای آن دو در یکدیگر داخل شوند بتمام بطوری که هر دو شاغل یک مکان گردند و آنرا محال دانسته اند تداخل جمع مداخلات
Interference, Intervention
interferência, intervenção
Einmischung, Eingreifen
ingerencja, interwencja
вмешательство
втручання