جدول جو
جدول جو

معنی بحمدالله

بحمدالله((بِ حَ دِ لْ لا))
سپاس خدای را، ستایش خدای را
بحمدالله و المنه: سپاس خدای را و منت از او
تصویری از بحمدالله
تصویر بحمدالله
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بحمدالله

بحمدالله

بحمدالله
(جمله بستایش خدای سپاس خدایرا ستایش خدایرا یزدان ار سپاس: (کثرت شوکت مواکب حضرت خلافت بحمدالله در عرصه بساط غبراء شایعاست) بحمدالله والمنه. سپاس خدایرا ومنت ازو: (گرم صد لشکر از خوبان بقصد دل کمین سازند بحمدالله والمنه بتی لشکریان شکن دارم) (حافظا)
بحمدالله
فرهنگ لغت هوشیار

بحمدالله

بحمدالله
شکر خداوند را. بشکر خداوند. در موقع شکر استعمال میشود، یعنی شکر خدا را. (ناظم الاطباء) :
بحمداﷲ که با قدر بلندش
کمالی در نیابد جز سپندش.
نظامی.
نسب گوئی بنام ایزد ز جمشید
حسب پرسی بحمداﷲ چو خورشید.
نظامی.
بحمداﷲ از هیچ بالا و پست
نیامد درین ملک موئی شکست.
نظامی.
بحمداﷲ این سیرت ورای راست
اتابک ابوبکر بن سعد راست.
سعدی (بوستان).
نداری بحمداﷲ آن دسترس
که برخیزد از دستت آزار کس.
(بوستان).
مراست با همه عیب این هنر بحمداﷲ
که سر فرونکند همتم به هر جائی.
سعدی.
چو درگلزار اقبالش خرامانم بحمداﷲ
نه میل لاله و نسرین نه برگ نسترن دارم.
حافظ.
- بحمداﷲ و المنه، خدای را شکر و منت او را:
گرم صد لشکر از خوبان بقصد دل کمین سازند
بحمداﷲ و المنه بتی لشکرشکن دارم.
حافظ
لغت نامه دهخدا

احمدالله

احمدالله
ستایش می کنم خدای را یا احمد الله تعالی. ستایش میکنم خدای را که والاست: احمدالله تعالی که بارغام حسود خیل باز آمد و خیرش بنواحی معقود (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار

بحمد الله

بحمد الله
کلمه ای که در مقام شکرگزاری گویند، به ستایش خدا، شکر خدا را، سپاس خدای را، المِنَّةُ لِلّه، لَهُ الحَمد، اَلحَمدُ لِلّٰه، لِلّٰهِ الحَمد
بحمد الله
فرهنگ فارسی عمید

حمدالله

حمدالله
آنکه شکر و سپاس خدا را می گوید، نام مورخ و جغرافیدان مشهور قرن هشتم
حمدالله
فرهنگ نامهای ایرانی

حمدالله

حمدالله
ابن مصطفی. از مردم اماسیه. یکی از مشاهیر خطاطان و بشیخ زاده معروف. وی در 920 هجری قمری درگذشت. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا

رحم الله

رحم الله
خدا ببخشایاد، خداوند رحم کند، یا رحم الله اسلافهم و ابداخلافهم. خدا پیشینیان آنانرا ببخشایاد و جانشینانشان را پایدار دارادخ یا رحم الله الماضین منهم. خدا ببخشایاد در گذشتگان آنانرا: (وطایفه ای از ماهیرایشان. . چون قاضی محمد عبدالحمید اسحق. . رحم الله الماضین منهم... . یا رحم الله معشرالماضین. خدا ببخشاید گروه گذشتگان را. رحم الله معشر الماضین که بمردی قدم سپردندی. (سعدی. کلیات)
فرهنگ لغت هوشیار