بازداشتن. منع کردن. (منتهی الارب). دور کردن (آنندراج) ، در میان دو چیز درآمدن. (منتهی الارب) ، شتر را نشانیده، سپل بر میان وی بستن برای علاج. (منتهی الارب). نشانیدن شتر و بستن رسن در دو پای و میان او تا علاج جراحت پشت او کرده شود. (آنندراج). شتر را بحجاز بستن. (تاج المصادر بیهقی). رجوع بحجاز شود
بازداشتن. منع کردن. (منتهی الارب). دور کردن (آنندراج) ، در میان دو چیز درآمدن. (منتهی الارب) ، شتر را نشانیده، سپل بر میان وی بستن برای علاج. (منتهی الارب). نشانیدن شتر و بستن رسن در دو پای و میان او تا علاج جراحت پشت او کرده شود. (آنندراج). شتر را بحجاز بستن. (تاج المصادر بیهقی). رجوع بحجاز شود
نعت فاعلی از حجز، درآینده میان دو چیز (منتهی الارب). میانجی. میانه. حائل. حاجب. مانع. عائق. دیوار. (دستوراللغه). فصل. حجاز. برزخ: و جعل بین البحرین حاجزا. (قرآن 61/27). آنچه برای دفع آب بر پا شود، مایمسک الماء من شفه الوادی. (دستوراللغه). بازداشت. (دستوراللغه). (مجمل اللغه). ج، حواجز، لبۀ شمشیر. دهانۀ شمشیر. روثه، ستمکاره. (منتهی الارب). ظالم. (اقرب الموارد). ج، حجزه: هم حجزه مسیطرون علی العجزه، ای ظلمه یتسلطون علی العاجزین. و نیز گفته میشود ’انهم حجزه یذبون عن العجزه’، حاجز. مانع. حائل. عائق. حاجب. - حجاب حاجز، دیافرغما. رجوع به حجاب حاجز شود
نعت فاعلی از حجز، درآینده میان دو چیز (منتهی الارب). میانجی. میانه. حائل. حاجب. مانع. عائق. دیوار. (دستوراللغه). فصل. حجاز. برزخ: و جَعل بین البحرین حاجزا. (قرآن 61/27). آنچه برای دفع آب بر پا شود، مایمسک الماء من شفه الوادی. (دستوراللغه). بازداشت. (دستوراللغه). (مجمل اللغه). ج، حواجز، لبۀ شمشیر. دهانۀ شمشیر. روثه، ستمکاره. (منتهی الارب). ظالم. (اقرب الموارد). ج، حَجَزَه: هم حَجزَه مسیطرون علی العجزه، ای ظلمه یتسلطون علی العاجزین. و نیز گفته میشود ’انهم حجزه یذبون عن العجزه’، حاجز. مانع. حائل. عائق. حاجب. - حجاب حاجز، دیافرغما. رجوع به حجاب حاجز شود
ظاهراً تنگۀ جبل الطارق: ’قال الحجاری فی موضع من کتابه ان طول الاندلس من الحاجز الی اشبونه الف میل و نیّف’. ثم قال بعد کلام و مسافه الحاجز الذی بین بحر الزقاق والبحر المحیط اربعون میلا’. رجوع به نفح الطیب ج 1 ص 64س 18 و 19 شود، صاحب غیاث اللغات بنقل از صراح و منتخب گوید: نام منزلی است در راه مکۀ معظمه. ظاهراً این قول درست نباشد و صاحبان صراح و منتخب ’حاجر’ سابق الذکر را با حاجز اشتباه کرده اند
ظاهراً تنگۀ جبل الطارق: ’قال الحجاری فی موضع من کتابه ان طول الاندلس من الحاجز الی اشبونه الف میل و نیَّف’. ثم قال بعد کلام و مسافه الحاجز الذی بین بحر الزقاق والبحر المحیط اربعون میلا’. رجوع به نفح الطیب ج 1 ص 64س 18 و 19 شود، صاحب غیاث اللغات بنقل از صراح و منتخب گوید: نام منزلی است در راه مکۀ معظمه. ظاهراً این قول درست نباشد و صاحبان صراح و منتخب ’حاجر’ سابق الذکر را با حاجز اشتباه کرده اند