معنی حفنه - جستجوی لغت در جدول جو

حفنه

لغت نامه دهخدا

حفنه

لغت نامه دهخدا

حفنه

تصویری از حفنه — تصویر حفنه

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حفظه — تصویر حفظه

حافظ ها، حفظ کننده ها، نگه دارنده ها، نگهبان ها، نگهدارها، ازبردارنده ها، ویژگی کسانی که تمام یا بخشی از قرآن را حفظ کرده اند، جمع واژۀ حافظ

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از حفره — تصویر حفره

گودال، سوراخ، قبر

فرهنگ فارسی عمید

آن قسمت از اعضای بدن شتر که هنگام خوابیدن به زمین برسد مانند زانو و سینه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از حفده — تصویر حفده

احفادها، فرزندزادگان، نوادگان، نبیرگان، جمع واژۀ احفاد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از حقنه — تصویر حقنه

داروی مایعی که از طریق مقعد داخل روده ها می کنند، اماله

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تفنه — تصویر تفنه

بافته شده، تنیده، تفته، تنته، تنسته، تینه، تنه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از حسنه — تصویر حسنه

نیک، خوب، کار نیک و پسندیده، نیکویی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از حفده — تصویر حفده

یاران، دوستان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از یفنه — تصویر یفنه

گاو ماده، ماده گاو آبستن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شفنه — تصویر شفنه

تیز بین تیز نگر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حفاه — تصویر حفاه

تک (پاپیروس مصری) از گیاهان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حقنه — تصویر حقنه

اماله

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حفره — تصویر حفره

گودال، چاله، خندق

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حفظه — تصویر حفظه

جمع حافظ، نگهبانان، فرشتگان نگهبان جمع حافظ. نگاهبان: (دستور اکید بحفظه برای نگاهبانی وی داد)، از بر کنندگان: حفظه قرآن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حفله — تصویر حفله

جمعیت، انجمن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حفیه — تصویر حفیه

پا برهنگی، پا سودگی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حسنه — تصویر حسنه

کار نیک و پسندیده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حذنه — تصویر حذنه

خرد گوش، کوته بالا: مرد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از جفنه — تصویر جفنه

کاسه بزرگ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثفنه — تصویر ثفنه

آنچه از اعضای شتر که در موقع خواب بزمین برسد مانند زانو و سینه

فرهنگ لغت هوشیار

یونانی تازی گشته هفت برگ کوهی مشت روی کوهی (مارزیون کوهی) از گیاهان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حفصه — تصویر حفصه

کفتار ماده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حسنه — تصویر حسنه

((حَ سَ نِ))

کار نیک، عمل خیر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از حقنه — تصویر حقنه

((حُ نِ))

اماله، وارد کردن داروی مایع از طریق مقعد

فرهنگ فارسی معین

تصویری از حفره — تصویر حفره

((حُ رِ))

گودال، سوراخ، قبر، جمع حفر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تفنه — تصویر تفنه

((تَ نَ))

تار عنکبوت

فرهنگ فارسی معین

تصویری از حسنه — تصویر حسنه

نیکو، نیک

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از حفره — تصویر حفره

سوراخ، چاله، گودال، مغاک

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از حفره — تصویر حفره

Cavity

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از حفره — تصویر حفره

полость

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از حفره — تصویر حفره

Hohlraum

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از حفره — تصویر حفره

порожнина

دیکشنری فارسی به اوکراینی