معنی حقنه
حقنه
داروی مایعی که از طریق مقعد داخل روده ها می کنند، اماله
تصویر حقنه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با حقنه
حقنه
حقنه
اماله
فرهنگ لغت هوشیار
حقنه
حقنه
اماله، وارد کردن داروی مایع از طریق مقعد
فرهنگ فارسی معین
حقنه
حقنه
نوعی از درد شکم. ج، اَحقان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
حقنه
حقنه
اماله، تنقیه، تزریق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حقنه
حقنه
از روی تمسخر به آدم کوتاه قد گویند
فرهنگ گویش مازندرانی
حسنه
حسنه
نیکو، نیک
فرهنگ واژه فارسی سره
حاقنه
حاقنه
کم (معده)، زیر شکم، گوچنبر گردن
فرهنگ لغت هوشیار
حذنه
حذنه
خرد گوش، کوته بالا: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
حسنه
حسنه
کار نیک و پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار