جمع واژۀ حرب. رزمها. جنگها. کارزارها: با لشکری خبیر به تجارب خطوب و بصیر به عواقب حروب... بدان حدود رفتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هجری قمری طهران ص 342). - امثال: الحروب سجال. لا شجاعه قبل الحروب
جَمعِ واژۀ حَرْب. رزمها. جنگها. کارزارها: با لشکری خبیر به تجارب خطوب و بصیر به عواقب حروب... بدان حدود رفتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هجری قمری طهران ص 342). - امثال: الحروب سِجال. لا شجاعه قبل الحروب
حرفها، جمع واژۀ حرف حروف روادف: حروف ث، خ، ذ، ض، ظ، غ (ثخذ و ضظغ) که در آخر حروف ابجد قرار دارند حروف صفیر: حروف ز، س، ص حروف عالیات: در تصوف موجودات یا شئون ذاتی موجود در غیب الغیوب مانند درخت در هسته، برای مثال ما جمله حروف عالیاتیم مدام / پنهان ز همه به غیب ذاتیم مدام ی هرچند کتاب عالمی بنوشتیم / پوشیده ز لوح کائناتیم مدام (شاه نعمت الله ولی - لغتنامه - ۸۱۵) حروف عله: «و»، «ا» و «ی» حروف معجم: مقابل حروف مهمله، حروف هجائیه، حروف نقطه دار مانند ب، ت، ث حروف مهمله: مقابل حروف معجم، حروف بی نقطه مانند ا، ح، د، ر، س حروف هجا: نشانه هایی که کلمات با آن نوشته می شود، از الف تا یا، الفبا حروف تهجی: نشانه هایی که کلمات با آن نوشته می شود، از الف تا یا، الفبا، حروف هجا
حرفها، جمعِ واژۀ حَرف حروف روادف: حروف ث، خ، ذ، ض، ظ، غ (ثخذ و ضظغ) که در آخر حروف ابجد قرار دارند حروف صفیر: حروف ز، س، ص حروف عالیات: در تصوف موجودات یا شئون ذاتی موجود در غیب الغیوب مانند درخت در هسته، برای مِثال ما جمله حروف عالیاتیم مدام / پنهان ز همه به غیب ذاتیم مدام ی هرچند کتاب عالمی بنوشتیم / پوشیده ز لوح کائناتیم مدام (شاه نعمت الله ولی - لغتنامه - ۸۱۵) حروف عله: «و»، «ا» و «ی» حروف معجم: مقابلِ حروف مهمله، حروف هجائیه، حروف نقطه دار مانند ب، ت، ث حروف مهمله: مقابلِ حروف معجم، حروف بی نقطه مانند ا، ح، د، ر، س حروف هجا: نشانه هایی که کلمات با آن نوشته می شود، از الف تا یا، الفبا حروف تهجی: نشانه هایی که کلمات با آن نوشته می شود، از الف تا یا، الفبا، حروف هجا
مال ربوده و بی چیز گردانیده. (آنندراج). مردی محروب، مردی که مال او ربوده باشند و او را بی چیز کرده باشند. (از منتهی الارب) ، مال گرفته شده. بی چیزمانده. حریب. (از منتهی الارب). دزدیده شده و غارت شده. (ناظم الاطباء)
مال ربوده و بی چیز گردانیده. (آنندراج). مردی محروب، مردی که مال او ربوده باشند و او را بی چیز کرده باشند. (از منتهی الارب) ، مال گرفته شده. بی چیزمانده. حریب. (از منتهی الارب). دزدیده شده و غارت شده. (ناظم الاطباء)
خروب: پارسی تازی گشته خرنوب درختی است از تیره پروانه واران شبیه بدرخت گردو و دارای گلهای زرد. میوه اش در غلافی دراز شبیه باقلا جای دارد. طعم آن شیرین است و از آن رب سازند، قسمی از آن بوته ایست مرتفع و خاردار دارای شاخه های متفرق و گلهای زرد رنگ خرنوب نبطی، خرنوب یا خرنوب شامی. واحد وزن معادل یک قیراط بود
خروب: پارسی تازی گشته خرنوب درختی است از تیره پروانه واران شبیه بدرخت گردو و دارای گلهای زرد. میوه اش در غلافی دراز شبیه باقلا جای دارد. طعم آن شیرین است و از آن رب سازند، قسمی از آن بوته ایست مرتفع و خاردار دارای شاخه های متفرق و گلهای زرد رنگ خرنوب نبطی، خرنوب یا خرنوب شامی. واحد وزن معادل یک قیراط بود