آنکه اهل محراب و ملازم آن است. - زاهد محرابی، پارسا که پیوسته ملازم محراب و مقیم محراب است: رخ او چون رخ آن زاهد محرابی بر رخش بر، اثر سبلت سقلابی. منوچهری. ، نوعی از شمشیر. (غیاث) (آنندراج). قسمی از شمشیر. (ناظم الاطباء) ، مسجد. (غیاث) (ناظم الاطباء) ، قوسی. کمانی. (یادداشت مرحوم دهخدا). - ابروان محرابی، کمانی: نماز در خم آن ابروان محرابی کسی کند که به خون جگر طهارت کرد. حافظ. ، هر چیز که به شکل محراب باشد. - ریش محرابی، همانند محراب در هیأت
آنکه اهل محراب و ملازم آن است. - زاهد محرابی، پارسا که پیوسته ملازم محراب و مقیم محراب است: رخ او چون رخ آن زاهد محرابی بر رخش بر، اثر سبلت سقلابی. منوچهری. ، نوعی از شمشیر. (غیاث) (آنندراج). قسمی از شمشیر. (ناظم الاطباء) ، مسجد. (غیاث) (ناظم الاطباء) ، قوسی. کمانی. (یادداشت مرحوم دهخدا). - ابروان محرابی، کمانی: نماز در خم آن ابروان محرابی کسی کند که به خون جگر طهارت کرد. حافظ. ، هر چیز که به شکل محراب باشد. - ریش محرابی، همانند محراب در هیأت
افزوده کلاغی نوک کلاغی در استخوان دوش، کلاغ زاغی زاغگون، خرمای سیاه خرمای زاغی، نان بادامی نوعی خرما، نوعی نان شیرینی غرابیه غرابیا، زایده ایست در کنار فوقانی و مجاور بریدگی به همین نام در استخوان کتف به شکل منقار کلاغ در راس این زایده عضلات سینه یی کوچک و غرابی بازویی و سر کوتاه عضله دو سر بازویی می چسبند
افزوده کلاغی نوک کلاغی در استخوان دوش، کلاغ زاغی زاغگون، خرمای سیاه خرمای زاغی، نان بادامی نوعی خرما، نوعی نان شیرینی غرابیه غرابیا، زایده ایست در کنار فوقانی و مجاور بریدگی به همین نام در استخوان کتف به شکل منقار کلاغ در راس این زایده عضلات سینه یی کوچک و غرابی بازویی و سر کوتاه عضله دو سر بازویی می چسبند