جدول جو
جدول جو

معنی شرابی

شرابی
به رنگ سرخ ارغوانی، ظرف شراب
شراب فروش، سقا
تصویری از شرابی
تصویر شرابی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شرابی

شرابی

شرابی
میگون ازرنگ ها، میخواره مغی منسوب به شراب، باده پرست میخواره
شرابی
فرهنگ لغت هوشیار

شرابی

شرابی
منسوب به شراب. (یادداشت مؤلف) ، آنکه دائم شراب خورد. شراب خواره. معتاد بشراب. آلودۀ به شراب. (یادداشت مؤلف).
- شرابی تلنگی، از اتباع، شرابخوار دائم. (یادداشت مؤلف).
، شراب ساز. شراب فروش. (از یادداشت مؤلف) ، شرابدار. (دهار) (مهذب الاسماء) (آنندراج). ساقی. (آنندراج) :
ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید
در او باز کن و رو بر آن خم نبید.
منوچهری.
، به رنگ شراب. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

شرابی

شرابی
جمعی از محدثین به این نسبت معروفند که مربوط به پیشۀ آبا و اجدادی است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

خرابی

خرابی
اوار ویرانی، تباهی، مستی و بی خویشتنی، زیان ویرانی مقابل آبادی، تباهی فساد، مستی و بیخودی، زیان ضرر
فرهنگ لغت هوشیار

شراحی

شراحی
برگرفته ازشرحه تازی ک باب کنجه (گویش شیرازی) کباب تکه نوعی کباب از گوشت شرحه شرحه (تکه تکه) می پختند و در سطل می نهادند
فرهنگ لغت هوشیار

شرابه

شرابه
آویزه منگوله رشته ها و منگوله هایی که از کنار و حاشیه چیزی آویزند، جمع شراریب، لوله هایی از شیشه باریک که از داخل آن ها نخ بیرون کنند برای آویزه
فرهنگ لغت هوشیار