جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با زرابی

زرابی

زرابی
بالشچه ها و گستردنی ها وهرچه که گسترده و تکیه بر آن کرده شود واحد آن زِربی (زُربی) است. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). و فی اللسان: ’الواحد من کل ذلک زَربِیّه’ و منه فی القرآن: ’و زرابی مبثوثه’. (قرآن 16/88). (اقرب الموارد) ، گیاه زرد یا گیاه سرخ سبزی آمیز. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

خرابی

خرابی
اوار ویرانی، تباهی، مستی و بی خویشتنی، زیان ویرانی مقابل آبادی، تباهی فساد، مستی و بیخودی، زیان ضرر
فرهنگ لغت هوشیار

شرابی

شرابی
میگون ازرنگ ها، میخواره مغی منسوب به شراب، باده پرست میخواره
شرابی
فرهنگ لغت هوشیار