حذق. حذاقت: حذق الصبی القرآن او العمل حذقاً و حذاقاً و حذاقهً، آموخت کودک قرآن را یا کار را و زیرک شد در آن، یوم حذاق الصبی، روز قرآن ختم کردن کودک. (منتهی الارب) ، سخت زیرک سار شدن در کاری. (تاج المصادر بیهقی)
حِذق. حذاقت: حذق الصبی القرآن او العمل حِذقاً و حِذاقاً و حذاقهً، آموخت کودک قرآن را یا کار را و زیرک شد در آن، یوم حذاق الصبی، روز قرآن ختم کردن کودک. (منتهی الارب) ، سخت زیرک سار شدن در کاری. (تاج المصادر بیهقی)
حذاق. حذق. سخت زیرک سار شدن. (تاج المصادر بیهقی). زیرک شدن. (دهار). زیرکی. استادی. مهارت. نیک دانی. زیرک ساری. زیرک شدن درکاری. دانائی. حذاقت صبی در قرآن یا عملی از اعمال،آموختن کودک قرآن یا کاری را و زیرک شدن در آن. (منتهی الارب) ، حذاقت شی ٔ، بریدن یا کشیدن آنرا برای بریدن به داس و مانند آن. (منتهی الارب)
حِذاق. حِذق. سخت زیرک سار شدن. (تاج المصادر بیهقی). زیرک شدن. (دهار). زیرکی. استادی. مهارت. نیک دانی. زیرک ساری. زیرک شدن درکاری. دانائی. حذاقت صبی در قرآن یا عملی از اعمال،آموختن کودک قرآن یا کاری را و زیرک شدن در آن. (منتهی الارب) ، حذاقت شی ٔ، بریدن یا کشیدن آنرا برای بریدن به داس و مانند آن. (منتهی الارب)