معنی حذاقت - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با حذاقت
حذاقت
- حذاقت
- استادی، تبحر، چیره دستی، پختگی، آزمودگی، خبرگی، زیرکی، مهارت
متضاد: بی تجربگی، خامی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اذاقت
- اذاقت
- چشانیدن چشاندن، به امتحان دادن چیزی را، مکافات امری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
حماقت
- حماقت
- بی عقل شدن، فاسد شدن عقل و رای کسی، کم خردی، نادانی، بی عقلی، ساده لوحی
فرهنگ فارسی عمید