پوششی که بر تن می پیچند، از قبیل لنگ، پارچه یا عمامه اشیای شخصی پدر مانند سلاح، لباس، انگشتر و قرآن که پس از مرگ او خارج از حدود ارث به پسر ارشد می رسد
پوششی که بر تن می پیچند، از قبیل لُنگ، پارچه یا عمامه اشیای شخصی پدر مانند سلاح، لباس، انگشتر و قرآن که پس از مرگ او خارج از حدود ارث به پسر ارشد می رسد
نام جایی است که ابن یحیی سمهری درباره آن چنین سروده است: خلیلی لاتستعجلا و تبینا بوادی حبونی هل لهن زوال و لاتیأسا من رحمهالله و اسألا بوادی حبونی ان تهب شمال و لاتیاسا ان ترزقا أرجیه کعین المها اعناقهن طوال من الحارثیین الذین دمائهم حرام و اما مالهم فحلال. ابوعلی گفته است: این کلمه به وزن فعولی ̍ نیست بل دو احتمال دارد: اول اینکه یک جمله به صورت علم درآمده است. مانند ’علی اطرقا بالیات الخیام’، و دیگر اینکه حبونی از حبوت باشد، چنانکه ’عفرنی’ از عفر آمده است. و ممکن است اصل آن حبونن بوده و نون دوم برای کراهت تضعیف، به الف بدل شده باشد. چنانکه گویند: ’ولاأملاه’ به جای ’لاأمله’ و ممکن است از باب تعاقب (تبدیل) نون به حرف عله که به آن نزدیک است باشد، چنانکه در ’ددن’ گفته اند: ’ددا’ و چون احتمالات در آن می آید نمی توان آن را بر وزن ’فعولی ̍’ دانست. فرزدق گفته است: و اهل حبونی من مراد تدارکت و جرماً بواط خالط البحر ساحله. ابوعبیده در تفسیر خود گوید: حبونی من ارض مراد اراد حبونن فلم یمکنه. (معجم البلدان)
نام جایی است که ابن یحیی سمهری درباره آن چنین سروده است: خلیلی لاتستعجلا و تبینا بوادی حبونی هل لهن زوال و لاتیأسا من رحمهالله و اسألا بوادی حبونی ان تهب شمال و لاتیاسا ان ترزقا أرجیه کعین المها اعناقهن طوال من الحارثیین الذین دمائهم حرام و اما مالهم فحلال. ابوعلی گفته است: این کلمه به وزن فعولی ̍ نیست بل دو احتمال دارد: اول اینکه یک جمله به صورت علم درآمده است. مانند ’علی اطرقا بالیات الخیام’، و دیگر اینکه حبونی از حبوت باشد، چنانکه ’عفرنی’ از عفر آمده است. و ممکن است اصل آن حبونن بوده و نون دوم برای کراهت تضعیف، به الف بدل شده باشد. چنانکه گویند: ’ولاأملاه’ به جای ’لاأمله’ و ممکن است از باب تعاقب (تبدیل) نون به حرف عله که به آن نزدیک است باشد، چنانکه در ’ددن’ گفته اند: ’ددا’ و چون احتمالات در آن می آید نمی توان آن را بر وزن ’فَعولی ̍’ دانست. فرزدق گفته است: و اهل حبونی من مراد تدارکت و جرماً بواط خالط البحر ساحله. ابوعبیده در تفسیر خود گوید: حبونی من ارض مراد اراد حبونن فلم یمکنه. (معجم البلدان)
حاجب الکتاب آن را بر وزن فعولل دانسته. ابن قطاع آن را لغتی از حبوتن شمرده است. اجدع بن سالم گوید: و لحقتهم بالجزع جزع حبونن یطلبن ازوادا لأهل ملاع. و عله الجرمی نیز چنین سروده: و لقد صحبتهم ببطن حبونن و علی ان شاء الملیک به ثنا سعی امری ٔ لم یلهه عن نیله بعض المفاقر من معایشهالدنا. (معجم البلدان). رجوع به حبوتن شود
حاجب الکتاب آن را بر وزن فعولل دانسته. ابن قطاع آن را لغتی از حبوتن شمرده است. اجدع بن سالم گوید: و لحقتهم بالجزع جزع حبونن یطلبن ازوادا لأهل ملاع. و عله الجرمی نیز چنین سروده: و لقد صحبتهم ببطن حبونن و علی ان شاء الملیک به ثنا سعی امری ٔ لم یلهه عن نیله بعض المفاقر من معایشهالدنا. (معجم البلدان). رجوع به حبوتن شود