معنی حنون - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با حنون
حنون
- حنون
- جَمعِ واژۀ حنین. جمادی الاولی و الاخره. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ حِنین. (ناظم الاطباء). رجوع به حنین شود
لغت نامه دهخدا
حنون
- حنون
- گل حنا یا شکوفه از هر درخت. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا