جدول جو
جدول جو

معنی حاکم - جستجوی لغت در جدول جو

حاکم
داور، قاضی، راعی آنکه اهلیت فتوی و قضاوت بین اشخاص دارد
تصویری از حاکم
تصویر حاکم
فرهنگ لغت هوشیار
حاکم
فرمانده، فرمانروا، فرماندار، قاضی، داور
تصویری از حاکم
تصویر حاکم
فرهنگ فارسی عمید
حاکم
((کِ))
فرماندار، والی، جمع حکام، قاضی، داور، آن که بر دیگران حکومت کند، شرع عالمی روحانی که بر امور شرعی مردم حکومت کند
تصویری از حاکم
تصویر حاکم
فرهنگ فارسی معین
حاکم
Reigning, Ruler
تصویری از حاکم
تصویر حاکم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حاکم
царствующий , правитель
دیکشنری فارسی به روسی
حاکم
regierend, (DE) Herrscher
دیکشنری فارسی به آلمانی
حاکم
пануючий , правитель
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حاکم
panujący, (PL) władca
دیکشنری فارسی به لهستانی
حاکم
统治的 , 统治者
دیکشنری فارسی به چینی
حاکم
reinante, (PT) governante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حاکم
regnante, (IT) governante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حاکم
reinante, (ES) gobernante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حاکم
régnant, (FR) dirigeant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حاکم
heerser, (NL) heerser
دیکشنری فارسی به هلندی
حاکم
ผู้ปกครอง , ผู้ปกครอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
حاکم
berkuasa, (ID) penguasa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حاکم
حاكمٌ ,
دیکشنری فارسی به عربی
حاکم
शासक , शासक
دیکشنری فارسی به هندی
حاکم
שורר , שליט
دیکشنری فارسی به عبری
حاکم
支配的な , 支配者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حاکم
지배하는 , 지배자
دیکشنری فارسی به کره ای
حاکم
egemen, (TR) hükümdar
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
حاکم
mtawala, (SW) mtawala
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حاکم
শাসক , শাসক
دیکشنری فارسی به بنگالی
حاکم
حکمران , حکمران
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حاکمی
تصویر حاکمی
حاکم بودن حکومت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاکمه
تصویر حاکمه
مونث حاکم مونث حاکم: طبقه حاکمه هیات حاکمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحاکم
تصویر تحاکم
نزدیک حاکم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاکم
تصویر محاکم
محکمه ها، جاهای دادرسی، دادگاه ها، جمع واژۀ محکمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محاکم
تصویر محاکم
دادگاهها، محاکم جزائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحاکم
تصویر تحاکم
((تَ کُ))
با هم به پیش قاضی رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محاکم
تصویر محاکم
((مَ کِ))
جمع محکمه، دادگاه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاتم
تصویر حاتم
(پسرانه)
نام مردی بسیار سخاوتمند از قبیله طی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حاکی
تصویر حاکی
باز گوینده، نشان گر، نمایان گر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احکم
تصویر احکم
استوارو دانشمند تر
فرهنگ لغت هوشیار