جدول جو
جدول جو

معنی حامض - جستجوی لغت در جدول جو

حامض
ترشمزه، ترشیها
تصویری از حامض
تصویر حامض
فرهنگ لغت هوشیار
حامض
((مِ))
ترش، ترش مزه
تصویری از حامض
تصویر حامض
فرهنگ فارسی معین
حامض
ترش مزه، ترش
تصویری از حامض
تصویر حامض
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حامی
تصویر حامی
(پسرانه)
مدافع، حمایت کننده، پشتیبان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حامد
تصویر حامد
(پسرانه)
سپاسگزار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حامی
تصویر حامی
پشتیبان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حامل
تصویر حامل
بارآور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احمض
تصویر احمض
ترش مزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حابض
تصویر حابض
زفت خشکدست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حارض
تصویر حارض
مردنی، فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائض
تصویر حائض
زن ناپاک، زن بی نماز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حایض
تصویر حایض
جمع حیض و حوایض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حامی
تصویر حامی
حمایت کننده بعنایت و کرم دفاع کننده، پشتیبان، هوادار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حامل
تصویر حامل
حمل کننده، برنده، بار بردار، نگاه دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حامز
تصویر حامز
نکته سنج آسانگیر: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حامر
تصویر حامر
خردار دارنده خر، خر ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حامد
تصویر حامد
حمد کننده، درود فرستنده، سپاسگزار، ستایشگر، ستاینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماض
تصویر حماض
ترشه ترشک سرخک سرخمرز سرخپای از گیاهان ترشک، شبدر ترشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائض
تصویر حائض
زنی که در حالت حیض، عادت و بی نمازی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غامض
تصویر غامض
مبهم و مشکل، دور از فهم، پوشیده و دور از ذهن، زمین پست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حماض
تصویر حماض
ترشک، گیاهی صحرایی با برگ های درشت شبیه برگ چغندر که طعم ترش دارد و آن را مانند سبزی در آش و بعضی غذاهای دیگر می ریزند، ساق ترشک، ترشینک، تره خراسانی، ترشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حامل
تصویر حامل
حمل کننده، باربردارنده، کسی که باری با خود یا بر پشت خود دارد، در موسیقی پنج خط افقی و موازی در نت موسیقی، دارای میوه، میوه دار
حامل وحی: کنایه از جبرئیل که از جانب خدای تعالی برای پیغمبر وحی می آورد
حامل راس الغول: در علم نجوم برساوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غامض
تصویر غامض
گفتار مشکل، دشوار، سخت پیچیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حایض
تصویر حایض
((یِ))
زنی که در حالت حیض است، بی نماز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حامی
تصویر حامی
نگهبانی کننده، حمایت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حامل
تصویر حامل
((مِ))
حمل کننده، آبستن، برای نوشتن نت، پنج خط افقی موازی را که به فاصله مساوی رسم شده باشد به کار می برند و نت را در روی خطوط و مابین آن ها می نویسند. مجموع این پنج خط را حامل می گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حامد
تصویر حامد
((مِ))
ستاینده، ستایشگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غامض
تصویر غامض
((مِ))
دشوار، پوشیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حامد
تصویر حامد
سپاسگزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حامی
تصویر حامی
پشتیبان، حمایت کننده
گروه هایی از نژاد سفیدپوست ساکن افریقای شمالی، از اولاد حام بن نوح
شاخه ای از خانوادۀ زبان های حامی - سامی، شامل زبان هایی مانند بربری و مصری کهن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حامی
تصویر حامی
Sponsor, Proponent, Protector, Supporter, Supportive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
сторонник , защитник , спонсор , поддерживающий
دیکشنری فارسی به روسی
Befürworter, Beschützer, Sponsor, Unterstützer, unterstützend
دیکشنری فارسی به آلمانی
прихильник , захисник , спонсор , прихильник , підтримуючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
zwolennik, obrońca, sponsor, wspierający
دیکشنری فارسی به لهستانی