- حامض
- ترشمزه، ترشیها
معنی حامض - جستجوی لغت در جدول جو
- حامض ((مِ))
- ترش، ترش مزه
- حامض
- ترش مزه، ترش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پشتیبان
بارآور
ترش مزه
زفت خشکدست
مردنی، فرومایه
زن ناپاک، زن بی نماز
جمع حیض و حوایض
حمایت کننده بعنایت و کرم دفاع کننده، پشتیبان، هوادار
حمل کننده، برنده، بار بردار، نگاه دارنده
نکته سنج آسانگیر: مرد
خردار دارنده خر، خر ماهی
حمد کننده، درود فرستنده، سپاسگزار، ستایشگر، ستاینده
ترشه ترشک سرخک سرخمرز سرخپای از گیاهان ترشک، شبدر ترشک
زنی که در حالت حیض، عادت و بی نمازی است
مبهم و مشکل، دور از فهم، پوشیده و دور از ذهن، زمین پست
ترشک، گیاهی صحرایی با برگ های درشت شبیه برگ چغندر که طعم ترش دارد و آن را مانند سبزی در آش و بعضی غذاهای دیگر می ریزند، ساق ترشک، ترشینک، تره خراسانی، ترشه
حمل کننده، باربردارنده، کسی که باری با خود یا بر پشت خود دارد، در موسیقی پنج خط افقی و موازی در نت موسیقی، دارای میوه، میوه دار
حامل وحی: کنایه از جبرئیل که از جانب خدای تعالی برای پیغمبر وحی می آورد
حامل راس الغول: در علم نجوم برساوش
حامل وحی: کنایه از جبرئیل که از جانب خدای تعالی برای پیغمبر وحی می آورد
حامل راس الغول: در علم نجوم برساوش
گفتار مشکل، دشوار، سخت پیچیده
نگهبانی کننده، حمایت کننده
((مِ))
فرهنگ فارسی معین
حمل کننده، آبستن، برای نوشتن نت، پنج خط افقی موازی را که به فاصله مساوی رسم شده باشد به کار می برند و نت را در روی خطوط و مابین آن ها می نویسند. مجموع این پنج خط را حامل می گویند
سپاسگزار
پشتیبان، حمایت کننده
گروه هایی از نژاد سفیدپوست ساکن افریقای شمالی، از اولاد حام بن نوح
شاخه ای از خانوادۀ زبان های حامی - سامی، شامل زبان هایی مانند بربری و مصری کهن
گروه هایی از نژاد سفیدپوست ساکن افریقای شمالی، از اولاد حام بن نوح
شاخه ای از خانوادۀ زبان های حامی - سامی، شامل زبان هایی مانند بربری و مصری کهن
Sponsor, Proponent, Protector, Supporter, Supportive
сторонник , защитник , спонсор , поддерживающий
Befürworter, Beschützer, Sponsor, Unterstützer, unterstützend
прихильник , захисник , спонсор , прихильник , підтримуючий
zwolennik, obrońca, sponsor, wspierający