معنی حائض - فرهنگ فارسی عمید
معنی حائض
- حائض
- زنی که در حالت حیض، عادت و بی نمازی است
تصویر حائض
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با حائض
حائض
- حائض
- نعت فاعلی از حیض. حائضه. زن خون دیده. زن ناپاک. زن بی نماز. زن حیض فتاده. عارِک. دارِس. ارهون. طامث. لک دیده
لغت نامه دهخدا
رائض
- رائض
- چابکسوار، رامگر رام کننده رام کننده ستوران توسن، دست آموز رام
فرهنگ لغت هوشیار