جدول جو
جدول جو

معنی حاضن - جستجوی لغت در جدول جو

حاضن(ضِ)
نعت فاعلی ازحضن و حضانت. زن پارسا. زن مستوره. ج، حاضنات، حواضن، لله. لالا، دایه. مرضعه. ج، حضان، حضنه: و پستان حاضن حلم و رزانت در دهان باطن درایت او نهد. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حواضن
تصویر حواضن
حاضنه، زنی که نگه داری و پرورش کودک را به عهده دارد، پرستار، دایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
مقابل غایب، کسی که در جایی حضور دارد، آماده، مهیا، موجود، شهرنشین
حاضر شدن: آماده شدن، حضور یافتن
حاضر غایب: در تصوف حالتی که شخص در مجلس و میان جمع نشسته اما هوش و حواسش جای دیگر است، خلسه، ربودگی، برای مثال هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای / من در میان جمع و دلم جای دیگر است (سعدی۲ - ۳۳۹)
حاضر کردن: آماده کردن، آوردن، از بر کردن
حاضر گشتن: آماده شدن، حضور یافتن، حاضر شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاضنه
تصویر حاضنه
زنی که نگه داری و پرورش کودک را به عهده دارد، پرستار، دایه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ ضِ)
جمع واژۀ محضن (م ض / ض ) . (منتهی الارب). رجوع به محضن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حابن
تصویر حابن
شکم آماسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاسن
تصویر حاسن
زیبا نیکو ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاقن
تصویر حاقن
شاشگیر آنکه وی را بول بشتاب گرفته باشد حبس کننده ادرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
شاهد، حضور دارنده، باشنده، مقابل غائب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاصن
تصویر حاصن
پارسا زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائن
تصویر حائن
گول، احمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاضنه
تصویر حاضنه
پرستار، دایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاضنه
تصویر حاضنه
((ضَ نِ))
دایه، پرستار کودک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
((ض))
آماده، مستعد، موجود، کسی که در حضور است، مقابل غایب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاقن
تصویر حاقن
((قِ))
آن که وی را بول به شتاب گرفته باشد، حبس کننده ادرار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
آماده، باشنده، پیدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
Present
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
présent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
mevcut
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
현재의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
現在の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
נוכחי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
वर्तमान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
hadir
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
ปัจจุบัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
настоящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
aanwezig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
presente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
presente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
presente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
现在的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
obecny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
теперішній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
präsent
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
sasa
دیکشنری فارسی به سواحیلی