جدول جو
جدول جو

معنی حازر - جستجوی لغت در جدول جو

حازر
(زِ)
نعت فاعلی از حزر و محزره. اندازه کننده. دیدزن. خراص، شیر ترش. (مهذب الاسماء). شیر ترش و زبانگز، ترش، از شیر و نبیذ، آرد جو که بوی آن خوش نباشد، روی ترش و عبوس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حازر
(زِ)
مصحح و طابع عقدالفرید این کلمه را با خازر یکی دانسته و در فهرست خود بر کتاب مذکور نوشته: ’الحازر = الخازر’ و خازر بقول یاقوت نهری است میان موصل و اربل. رجوع به فهرست عقدالفرید چ محمد سعیدالعریان و رجوع به خازر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حاصر
تصویر حاصر
محصور کننده، درحصار کننده، بازدارنده، شمارنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حافر
تصویر حافر
گود کننده، کنندۀ زمین، جمع حوافر، سم، سنب، سم ستور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وازر
تصویر وازر
حمل کنندۀ بار برپشت، گناهکار، بزه کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گازر
تصویر گازر
کسی که پیشه اش رخت شویی است، رخت شوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاسر
تصویر حاسر
دریغ خورده، حسرت خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حایر
تصویر حایر
سرگردان سرگشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وازر
تصویر وازر
گناهکار گناهکار: (هیچ وازر وزر غیری بر نداشت من نیم وازر خدایم برفراشت) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گازر
تصویر گازر
رختشوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فازر
تصویر فازر
مور سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خازر
تصویر خازر
تیز هوش زیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حامر
تصویر حامر
خردار دارنده خر، خر ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزار
تصویر حزار
دید زن، تخمین زننده، اندازه کننده، برآورد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائر
تصویر حائر
سرگشته، متحیر، حیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حازب
تصویر حازب
کار سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاصر
تصویر حاصر
محصور کننده، بازدارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
شاهد، حضور دارنده، باشنده، مقابل غائب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاسر
تصویر حاسر
برهنه، بی زره بی زره بی خود، برهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حازم
تصویر حازم
مرد دانا و هوشیار درکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاشر
تصویر حاشر
گرد آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاذر
تصویر حاذر
ترساننده، پرهیزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حادر
تصویر حادر
شیر از جانوران، خپله، خوشگل، کوه بلند، رسن استوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاجر
تصویر حاجر
بازدارنده، مانع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاقر
تصویر حاقر
تحقیر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حافر
تصویر حافر
گود کننده، حفر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حایر
تصویر حایر
((یِ))
سرگشته، سرگردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حافر
تصویر حافر
((فِ))
حفر کننده، سم، جمع حوافر، کفش چوبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
((ض))
آماده، مستعد، موجود، کسی که در حضور است، مقابل غایب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاصر
تصویر حاصر
حصیر بافنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاصر
تصویر حاصر
((ص))
محاسب، شمارنده، آن چه یا آن که سد نماید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاسر
تصویر حاسر
((س ِ))
بی زره، بی خود، برهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حازم
تصویر حازم
((زِ))
دوراندیش، هوشیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حزار
تصویر حزار
((حَ زّ))
کسی که مقدار محصول زمین یا میوه درختی را تخمین زند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
آماده، باشنده، پیدا
فرهنگ واژه فارسی سره