جدول جو
جدول جو

معنی حافر

حافر((فِ))
حفر کننده، سم، جمع حوافر، کفش چوبی
تصویری از حافر
تصویر حافر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با حافر

حافر

حافر
گود کننده، کَنندۀ زمین، جمعِ حَوافِر، سم، سنب، سم ستور
حافر
فرهنگ فارسی عمید

حافر

حافر
دیهی است میان بالس و حلب و دیر حافر بدانجاست. راعی گوید:
أَ من آل وسنی آخراللیل زائر
و وادی العویر دوننا والسواخر
تخطت الینا رکن هیف و حافر
طروقاً و انی منک هیف و حافر.
و همه این نامها مواضعی نزدیک به شام میباشد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

حافظ

حافظ
نگهبان، آنکه تمام یا بخشی از قرآن را از حفظ کرده است، لقب شاعر بزرگ قرن هشتم، خواجه شمس الدین محمد شیرازی
حافظ
فرهنگ نامهای ایرانی