معنی حادق - جستجوی لغت در جدول جو

حادق

لغت نامه دهخدا

صادق

(پسرانه)

راستگو، راست و درست، راستین، نام امام امام ششم شیعیان

فرهنگ نامهای ایرانی

حادی

کسی که با خواندن آواز، شتران را می راند، حداخوان

فرهنگ فارسی عمید

حالق

زایل کننده و سترندۀ موی، سرتراش، دارویی که موی بدن را زایل کند مانند زرنیخ و نوره، کوه بسیار بلند که گیاهی در آن نباشد

فرهنگ فارسی عمید

حادث

تازه پدیدآمده
حادث شدن: رخ دادن، روی دادن، اتفاق افتادن، پیدا شدن، پدید آمدن

فرهنگ فارسی عمید

حاده

مؤنث واژۀ حاد، تند، برنده، تیز، قاطع، نافذ، تند و تیز از لحاظ طعم

فرهنگ فارسی عمید

صادق

راست گو، راست، درست، پیدا، آشکار

فرهنگ فارسی عمید

حاذق

زیرک و دانا در کاری، ماهر، استاد

فرهنگ فارسی عمید

حادث

نو، تازه، نوآورده

فرهنگ لغت هوشیار

حالق

زایل کننده و سترنده موی

فرهنگ لغت هوشیار

حاقد

کینه ور، بدخواه، بد اندیش

فرهنگ لغت هوشیار

حداق

سیاهه های چشم

فرهنگ لغت هوشیار

صادق

راستگو، پیدا و آشکار

فرهنگ لغت هوشیار

حادر

شیر از جانوران، خپله، خوشگل، کوه بلند، رسن استوار

فرهنگ لغت هوشیار

حاده

تند و تیز

فرهنگ لغت هوشیار

حادی

راننده شتران که شترها را با خواندن آواز براند

فرهنگ لغت هوشیار

حاذق

نیک دان، ماهر، زیرک، اوستاد، کامل درفن

فرهنگ لغت هوشیار

عادق

سست بوشا (بوشا رای)

فرهنگ لغت هوشیار

صادق

((دِ))

راستگو، راست و درست، پیدا و آشکار

فرهنگ فارسی معین

حادث

((دِ))

تازه، نو

فرهنگ فارسی معین

حادی

شتر ران، کسی که با خواندن شترها را می راند

فرهنگ فارسی معین

حاذق

((ذِ))

ماهر، استاد، دانا

فرهنگ فارسی معین

حاقد

((قِ))

کینه جوی، بداندیش

فرهنگ فارسی معین

حالق

((لِ))

ماده و دوایی که زایل کننده و سترنده موی باشد مانند زرنیخ و نوره و سفید آب و خاکستر و غیره، حلاق

فرهنگ فارسی معین

صادق

راستگو، رو راست

فرهنگ واژه فارسی سره

حاذق

زبردست، چیره دست

فرهنگ واژه فارسی سره

صادق

Ingenuous, Candid, Honest, Sincere

دیکشنری فارسی به انگلیسی

صادق

candid, honnête, ingénu, sincère

دیکشنری فارسی به فرانسوی

صادق

откровенный , честный , наивный , искренний

دیکشنری فارسی به روسی

صادق

aufrichtig, ehrlich, naiv

دیکشنری فارسی به آلمانی

صادق

відвертий , чесний , наївний , щирий

دیکشنری فارسی به اوکراینی

صادق

szczery, uczciwy, naiwny

دیکشنری فارسی به لهستانی

صادق

sincero, honesto, ingênuo

دیکشنری فارسی به پرتغالی

صادق

candido, onesto, ingenuo, sincero

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

صادق

sincero, honesto, ingenuo

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

معنی حادق - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما