جدول جو
جدول جو

معنی حاده

حاده
مؤنث واژۀ حاد، تند، برنده، تیز، قاطع، نافذ، تند و تیز از لحاظ طعم
تصویری از حاده
تصویر حاده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حاده

حاده

حاده
تأنیث حاد. تند. تیز، رائحۀ حادّه، ای ذکیه، بوئی تند. بوئی تیز، سواره. (طب ّ) ، مقابل مزمنه. (در بیماری).
- زاویۀ حادّه، زاویۀ تنگ تر از قائمه و منفرجه (هندسه). رجوع به حادّ و زاویه شود
لغت نامه دهخدا