معنی حاقد
حاقد
((قِ))
کینه جوی، بداندیش
تصویر حاقد
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با حاقد
حاقد
حاقد
کینه ور، بدخواه، بد اندیش
فرهنگ لغت هوشیار
حاقد
حاقد
نعت فاعلی از حقد. کینه ورز. کینه ور. کین ور. بدخواه. بداندیش
لغت نامه دهخدا
حاقد
حاقد
کینه جو، کینه ای، کینه توز، بداندیش
متضاد: نیک اندیش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حامد
حامد
سپاسگزار
فرهنگ نامهای ایرانی
فاقد
فاقد
بی
فرهنگ واژه فارسی سره
راقد
راقد
خوابنده، خوابیده، خفته، نائم
فرهنگ لغت هوشیار
حاصد
حاصد
درو کننده
فرهنگ لغت هوشیار
حاسد
حاسد
رشک برنده، حسد برنده، حسود، بد خواه، حسد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
حاقه
حاقه
رستخیز، قیامت
فرهنگ لغت هوشیار