- جسورانه
- متهورانه، بی باکی گستاخانه، بی پروائی با کسی
معنی جسورانه - جستجوی لغت در جدول جو
- جسورانه
- بی باکانه، گستاخانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی بیمه
ستمگرانه ستمگرانه ستمکارانه ظالمانه
همیشه، دائم، ابدی
مانند جهودان (در تعصب خود بینی لجاجت)، پارچه زردی که جهودان برای شناخته شدن از مسلمانان بر دوش خود میدوختند
شاهانه ملوکانه عاطفت خسروانه، همچون خسروان: (خسروانه سخن گوید)
بیباکی و رشادت
پاینده، پایدار، همیشگی، برای مثال اگر مرد رنجی اگر مرد گنج / نه گنجت بود جاودانه نه رنج (فردوسی - ۸/۳۹۶ حاشیه) ، تا همیشه، برای مثال اگر غم را چو آتش دود بودی / جهان تاریک بودی جاودانه (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۶)
شاهانه، منسوب و مربوط به شاه، درخور شاهان مانند شاه
((جُ نِ))
فرهنگ فارسی معین
عسلی، پارچه زردی که جهودان برای بازشناخته شدن از مسلمانان بر دوش خود می دوختند، مانند جهودان، جهودی
مانند جهودان، برای مثال به جان آنکه چو عیسیم برد بر سر دار / نشست زیر و جهودانه می گریست به تاب (خاقانی - ۵۵) ، پارچۀ زردی که در قدیم جهودان برای امتیاز و باز شناخته شدن به دوش خود می دوخته اند، پاره زرد، غیار
ستمکارانه، ستمگرانه
Wickedly
złośliwie
maliciosamente
malvagiamente
malvadamente
méchamment
दुष्टता से
secara jahat
بشكلٍ شرّيرٍ
ברשעות
kötü bir şekilde