معنی جاودانه
- جاودانه((وِ نِ))
- جاویدان
واژههای مرتبط با جاودانه
جاودانه
- جاودانه
- همیشه، دائم، ابدی
جاودانه
- جاودانه
- پاینده، پایدار، همیشگی،
برای مِثال اگر مرد رنجی اگر مرد گنج / نه گنجت بُوَد جاودانه نه رنج ، تا همیشه،(فردوسی - ۸/۳۹۶ حاشیه) برای مِثال اگر غم را چو آتش دود بودی / جهان تاریک بودی جاودانه (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۶)
جاودانه
- جاودانه
- ابدی، پایا، جاویدان، مخلد، مستمر، همیشگی، دایماً، همواره
متضاد: موقت
جادوانه
- جادوانه
- مانند جادوان (عمل کردن)، مانند جادوگر: (آن چشم جادوانه عابد فریب بین کش کاروان حسن بدنباله میرود) (حافظ)
جهودانه
- جهودانه
- مانند جهودان (در تعصب خود بینی لجاجت)، پارچه زردی که جهودان برای شناخته شدن از مسلمانان بر دوش خود میدوختند
جاودانی
- جاودانی
- پاینده، پایدار، همیشگی
گاودانه
- گاودانه
- گیاهی است از تیره پروانه واران و از دسته پیچها که در حدود 12 گونه از آن شناخته شده است و بیشتر در هوای معتدل میروید. گلهای این گیاه کوچک و غلاف میوه اش نیز کوچک و اغلب شامل دو دانه است. گاو دانه از گیاهان خوب علوفه یی است و دانه اش جهت تغذیه نیز مورد استفاده قرار میگیرد مشنگ گاوی مشتر میشو کشنی کوشنه کرسنه کسنگ حب البقر اورنس کسنا فارسطاریون
جاندانه
- جاندانه
- آن بخش از جمجمه که در کودکی نرم است
جهودانه
- جهودانه
- عَسَلی، پارچه زردی که جهودان برای بازشناخته شدن از مسلمانان بر دوش خود می دوختند، مانند جهودان، جهودی
