- جازع
- زاری کننده، ناله کننده
معنی جازع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فراگیر
برنده بینی
گرد آرنده، فراهم آورنده و یکی از نامهای خدایتعالی
زن برهنه روی
از ریشه پارسی جایزه دهنده
آنکه کسی را از جای خود براند. یا جا زن کردن کسی را. او را از جای خود راندن
عزم استوار کننده، قطع کننده
گرسنه
گرسنه گرسنه، جمع جایمین (جائمین)
نا شکیبا و زاری کننده
مفرد واژۀ جوامع، هر چیز تمام و کامل، مشتمل بر. حاوی، جمع کننده، گردآورنده، فراهم آورنده، مسجد بزرگ هر شهر که در آن نماز جمعه می خوانند، مسجد آدینه
جزم کننده، قصد کننده، کسی که در قصد خود تردید نداشته باشد، قاطع، هر یک از عوامل جزم کلمه
بیگانه، تیر انداز
باز دارنده، سرهنگ سالار لشکر، سگ باز دارنده مانع: (طایفه ای را قضای آسمانی از صلح و ازع و زمره ای را هوای چنگیز خان از محاربت مانع)
مانع، بازدارنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، حابس، زاجر، معوّق، مناع، رادع
Comprehensive
всесторонний
umfassend
всебічний
kompleksowy
abrangente
completo
comprensivo
complet
uitgebreid
ครอบคลุม
komprehensif
شاملٌ
व्यापक