معنی وازع تصویر وازع وازعوازِع مانع، بازدارنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، حابس، زاجر، معوّق، مناع، رادعمانع، بازدارَنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، حابِس، زاجِر، مُعَوَّق، مَناع، رادِع فرهنگ فارسی عمید