معنی جازم - فرهنگ فارسی عمید
معنی جازم
- جازم
- جزم کننده، قصد کننده، کسی که در قصد خود تردید نداشته باشد، قاطع، هر یک از عوامل جزم کلمه
تصویر جازم
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جازم
جاجم
- جاجم
- فرشی که آنرااز نمد الوان دوزند، اراک وبروجرد) بافته ای ازپشم تابیده الوان که بسیار زبر و خشن است و بیشتر برای پیچیدن رختخواب و مانند آن بکاررود
فرهنگ لغت هوشیار
جاثم
- جاثم
- نابود، تک افتاده، کرخت (بی حس) بر سینه خفته، تنها بر زمین افتاده افتاده، هلاک شده، برجای مانده، بی حسی وحرکت شده، جمع جاثمین
فرهنگ لغت هوشیار