- ثیاب
- جامه ها
معنی ثیاب - جستجوی لغت در جدول جو
- ثیاب
- ثوب ها، جامه ها، لباسها، جمع واژۀ ثوب
- ثیاب ((ثِ))
- جمع ثوب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جامه دار، جامه فروش جامه دار بزاز
بزاز، جامه دار حمام
نبود
مزد، پاداش، جزاء کار خوب
جمع ثلب، آک ها وارونه ها
آتش افروزینه
جمع جیب، گریبان ها بریک ها جمع جیب
بازگشت
ته دریا، قعرآب، نهایت هرچیز، تاب وطاقت
خرما غوره
آمیختن، آمیخته، آب آمیخته
بسیار عیب کننده، بسیار عیب گو
بازگشتن، برگشتن، بازآمدن، بازگشت
غایب شدن، ناپدید شدن، دور شدن از نظر
آمیختن، آمیخته کردن، مخلوط ساختن، آمیختگی
بوی خوش، نیک پاکیزه
آک نهنده سینه ها، دل ها، جمع عیبه، کیسه های چرمین جامه دان ها
غایب شدن، ناپدید شدن
ترسان، بد دل، ترس انگیز
ته آب، بخش کم عمق آب، گرداب، راه و پله ای که از آن بتوان به ته چاه یا قنات رفت، گذرگاه، مقاومت و ایستادگی، کنایه از موقعیتی که خطر تقریباً رفع شده باشد، گدار، پایاب
غایب شدن، ناپدید شدن
جامه فروش
سوراخ کننده
پاداش کار خوب و پسندیده در جهان آخرت، کنایه از کار خوب و پسندیده
دهان دره کردن، خمیازه
زن شوهر دیده که اکنون بی شوهر است بطلاق یا مرگ شوهر، بیوه، مقابل دوشیزه
ضایع، نابود، بیهوده، هرزه، یاوه، به کارنیامدنی، برای مثال جز به مدح او سخن گفتن همه باد است و دم / جز به مهر او هنر جستن همه یاوه ست و یاب (سوزنی - لغتنامه - یاب) ، دنیا خود جست و نجستی تو دین / چیست به دست تو به جز باد و یاب (ناصرخسرو - ۱۴۱)
روی، سیما، صورت
پسوند متصل به واژه به معنای یابنده مثلاً کامیاب، شرفیاب
پسوند متصل به واژه به معنای یافته شده مثلاً کم یاب، نایاب
روی، سیما، صورت
پسوند متصل به واژه به معنای یابنده مثلاً کامیاب، شرفیاب
پسوند متصل به واژه به معنای یافته شده مثلاً کم یاب، نایاب
نابود و هرزه وبی معنی، فانی و بیفایده پیدا کننده، یابنده