ته آب، بخش کم عمق آب، گرداب، راه و پله ای که از آن بتوان به ته چاه یا قنات رفت، گذرگاه، مقاومت و ایستادگی، کنایه از موقعیتی که خطر تقریباً رفع شده باشد، گدار، پایاب
پایاب که بن حوض و ته دریا باشد و به عربی قعر گویند. (برهان). پایاب. ته دریا. بن دریا. قعر. - بی پیاب، بی پایاب، جائی که پا بقعر آن نرسد. (انجمن آرا). ، نهایت هرچیز، تاب و طاقت. (برهان). و رجوع به پایاب شود