تغییر ناپذیر، پابرجا، استوار، پایدار، همیشگی، آنچه با برهان و دلیل مورد قبول واقع شده، مدلّل، در علم نجوم ثابته ثابت شدن: استوار شدن، مدلّل شدن، محقق شدن ثابت کردن: محقق کردن، مدلّل کردن
تغییر ناپذیر، پابرجا، استوار، پایدار، همیشگی، آنچه با برهان و دلیل مورد قبول واقع شده، مدلّل، در علم نجوم ثابته ثابت شدن: استوار شدن، مدلّل شدن، محقق شدن ثابت کردن: محقق کردن، مدلّل کردن
ثقوب، افروخته شدن آتش. (تاج المصادر بیهقی). و بسیار سرخ گردیدن، روشن شدن ستاره، دمیدن بوی، ثقبت الناقه، بسیارشیر گردید اشتر ماده، ثقب رأیه، رای او نافذ گردید
ثقوب، افروخته شدن آتش. (تاج المصادر بیهقی). و بسیار سرخ گردیدن، روشن شدن ستاره، دمیدن بوی، ثقبت الناقه، بسیارشیر گردید اشتر ماده، ثقب رأیه، رای او نافذ گردید