معنی ثقابت ثقابت استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینانپایداری، استحکام، صلابت، قوام، تأثّل، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت تصویر ثقابت فرهنگ فارسی عمید
ثقابت ثقابت ثقوب، افروخته شدن آتش. (تاج المصادر بیهقی). و بسیار سرخ گردیدن، روشن شدن ستاره، دمیدن بوی، ثقبت الناقه، بسیارشیر گردید اشتر ماده، ثقب رأیه، رای او نافذ گردید لغت نامه دهخدا
رقابت رقابت تلاش برای پیشی گرفتن بر یکدیگر، کنایه از با کسی هم رتبه شدن در انجام کاری مثلاً محصولات ما با تولیدات خارجی رقابت می کند فرهنگ فارسی عمید