جدول جو
جدول جو

معنی ثهو - جستجوی لغت در جدول جو

ثهو
(تَ سْ ءْ)
احمق شدن
لغت نامه دهخدا
ثهو
احمق شدن
تصویری از ثهو
تصویر ثهو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آهو
تصویر آهو
(دخترانه)
شاهد، معشوق، جانور معروف که نام دیگر آن غزال است، آهو به زیبایی چشم و خرامش در رفتار شهرت دارد، یکی از همسران فتحعلی شاه قاجار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آهو
تصویر آهو
پستاندار و نشخوار کننده از راستۀ شکافته سم ها، با دست و پای دراز و باریک و چشمان زیبا که در دویدن معروف است، برای مثال دیدی آن جانور که زاید مشک / نامش آهو و او همه هنر است (خاقانی - ۶۸) یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان / وآن سهی سرو خرامان به چمن بازرسان (حافظ - ۷۷۲)

عیب، نقص، برای مثال بی آهو کسی نیست اندر جهان / تن وجان چو بپساود اندر نهان (فردوسی - ۷/۲۰۹)، جز آن کس ندانم نکوگوی من / که روشن کند بر من آهوی من (سعدی۱ - ۱۳۳)گناه، خبط، خطا، تقصیر
آهوی مشک (تاتار، تتر، ختا، ختن، خرخیز): آهویی کوچک با موهای زبر و قهوه ای و دو دندان دراز به طول چند سانتی متر که بیشتر در کوه های هیمالیا یافت می شود و از ناف آن ماده خوش بو و سیاه رنگی به نام مشک به دست می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهو
تصویر بهو
ایوان، کوشک، بالاخانه، جلوخان، خانه ای که در جلو اتاق ها می سازند برای پذیرایی مهمانان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لهو
تصویر لهو
بازی کردن، آنچه مایۀ سرگرمی و بازی باشد و انسان با آن خود را مشغول و سرگرم کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زهو
تصویر زهو
تکبر کردن، کبر، نازیدن، بالیدن، نمو کردن، جوان شدن کودک، درخشیدن، روشن شدن، ظاهر شدن ثمر گیاه، فخر، ستم، کذب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهو
تصویر تهو
تفو، آب دهان، آب لزج که از دهان انسان یا حیوان خارج می شود، آب دهن، بزاق، تف، خیو، خدو، بفج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رهو
تصویر رهو
طریقه، قاعده، روش، پی و نشان، در روایات، کوهی در سرندیب که آدم از بهشت بر آن کوه فرود آمد، برای مثال به کوه رهو برگرفتند راه / چه کوهی بلندیش بر چرخ و ماه (اسدی - لغت نامه - رهو)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سهو
تصویر سهو
خطا، اشتباه غیرعمدی، فراموشی، غفلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رهو
تصویر رهو
آهسته و نرم راه رفتن
فرهنگ فارسی عمید
(ثَ وَ)
ثوهد. کودک فربه تمام خلقت
لغت نامه دهخدا
تصویری از نهو
تصویر نهو
باز دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهو
تصویر مهو
مروارید، سنگ ماه، خرما، شیر آبکی، تگرگ، شمشیر تیز سنگ قمر
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه مایه اشتغال باشد، سرگرم کن، طرب، بازی، آنچه مشغول کند مردم را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهو
تصویر طهو
کار، بریان کردن گوشت پختن، نان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهو
تصویر سهو
غافل شدن، فراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثرو
تصویر ثرو
بسیار کردن افزودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثاو
تصویر ثاو
سستی و نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهو
تصویر زهو
خودپسندی، دروغ، تازگی و شادابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهو
تصویر رهو
روش، طریقه، طرز، قاعده، پی و نشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهو
تصویر ذهو
خود بزرگ نمایی، گردنکشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهو
تصویر دهو
یک صد متر مربع (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهو
تصویر آهو
غزال، غزاله، حیوانی از تیره نشخوار کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهو
تصویر تهو
آب دهان انداختن غافل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهو
تصویر بهو
صفه، ایوان، کوشک، بالاخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهو
تصویر سهو
((سَ))
فراموش کردن، خطاکردن، فراموشی، خطا، القلم لغزش قلم و اشتباه در تحریر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لهو
تصویر لهو
((لَ وْ))
بازی کردن، آنچه مایه سرگرمی و بازی باشد، بازی، طرب، لعب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آهو
تصویر آهو
عیب، نقص، بیماری، مرض، بد، ناپسند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زهو
تصویر زهو
((زَ هْ وْ))
درخشیدن، وزیدن، ناز کردن، تکبر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رهو
تصویر رهو
((رَ))
طریقه، روش، قاعده، رفتار نرم، گشادگی میان هر دو پای، جماعت مردم، درنا، کلنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهو
تصویر بهو
((بَ))
صفه، ایوان، کوشک، بالاخانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آهو
تصویر آهو
جانوری از خانواده تهی شاخان، جزو راسته نشخوارکنندگان که اقسام مختلف دارد و عموماً دونده بسیار سریع و چابک و دارای دست و پای بلند و چشمان زیباست، غزال، مارال
پشت آهو بسته بودن: کنایه از دور از دسترس بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سهو
تصویر سهو
Lapse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سهو
تصویر سهو
ошибка
دیکشنری فارسی به روسی