- ثناکردن
- ستایش کردن مدح گفتن، حمدگفتن محمدت کردن
معنی ثناکردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مدح کردن، ستایش کردن
گزاردن توختن تختن
شنا کردن
عمارت کردن ساختمان کردن
ازدواج کردن همسر گرفتن
اصطلاح قهوه خانه های قدیم پیاله (قهوه) خود را از راه دوستی و تواضع بدیگری دادن
یوبهیدن خواستار شدن
بر روی آب به وسیله حرکات دست و پا حرکت کردن سباحت. شناه کردن: هم در آن حال همی کرد به دریای ضمیر - خاطر من ز پی حرص مدیح تو شناه. (سنایی)
عمارت کردن، ساختمان کردن، ساختن عمارت
کاری که انجام دادنش سزاوار و شایسته نباشد
از طلا تازی مالیدن به کار بردن دارو های مالیدنی اندودن
پنداشتن توهم کردن
پشت کردن روی برگرداندن
سلاک کردن، ارزیدن
عشوه گری، تفاخر، خودنمائی
ناشایسته، ناروا، ناسزا
ندادادن خطاب کردن ظوازدادن: مبشران سعادت برین بلندرواق همین کنندندابرممالک آفاق. (سلمان ساوجی. آنند)
افشاندن پاشیدن، افشاندن زروسیم ونقل ونبات برسریا قدم کسی شاباش کردن، فداکردن قربان کردن، پیشکش بردن هدیه دادن
عمل نشاراانجام دادن کاشتن تخم گیاهان درمحوطه ای محدودوپس ازآنکه اندکی نموکنندآنهاراجداکرده درجاهای مختلف کاشتن
نابودکردن تباه ساختن: (اسب بچارصولجان گوی زمین کندهبا طاق فلک بیاگندهم بهبای معرکه) (خاقانی)
نکوهیدن زشت گفتن زشت خواندن
کار مهم کردن
Deconstruction
плавать
schwimmen
плавати
pływać
nuotare