- ثمانون
- هشتاد
معنی ثمانون - جستجوی لغت در جدول جو
- ثمانون ((ثَ))
- هشتاد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هشتاد ثمانون
هشتاد، هشت ده تا، عدد «۸۰»
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خجسته، مبارک، فرخنده، میمون، مقامی در موسیقی (نگارش کردی: هومایون)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی مشهور به زرین کلاه در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
مبارک، میمون
ترساندن و گریزاندن
فرانسوی بازمان
هشت، درهمهاییی در قدیم که وزن ده عدد آن هشت فلک بوده است. یا آبا ثمانیه. هشت فلک (افلاک سبعه سیاره و فلک البروج)، یاجنات ثمانیه. هشت بهشت هشت خلد. یارذایل ثمانیه. دو طرف افراط و تفریط فضایل اربعه
سی 30 سی
در سیر و خرام آوردن خرامانیدن، خوش خرامیدن بناز و کشی راه رفتن
یونانی تازی شده ماهلو از داروها
کج کردن
خم کردن، خم دادن، کج کردن، برای مثال خماند شما را همان روزگار / نماند خمانیده هم پایدار (فردوسی۱/۱۱۳)
فرخنده، مبارک، خجسته، فرخ، در موسیقی از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
رم دادن، ترساندن و گریزاندن
همایون، فرخنده، مبارک، خجسته، فرخ، در موسیقی از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
آرام آرامش
آنکه دارای کمانست و کمان را بکار برد: (کمانور را کمان در چنگ مانده دو پای آزرده دست از جنگ مانده)، (ویس ورامین)
گمانیدن: وهم چیزی نگماند که نه حس بوی داده بود
مردن، درگذشتن، اقامت نکردن
خجسته، فرخنده، فرخ، میمون
همایون
هشت گانه
کمان دار، برای مثال کمانور را کمان در چنگ مانده / دو پای آزرده، دست از جنگ مانده (فخرالدین اسعد - ۷۸)
شیدا، دیوانه