معنی هماگون
- هماگون
- همایون، فرخنده، مبارک، خجسته، فرخ، در موسیقی از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
واژههای مرتبط با هماگون
هماگون
- هماگون
- همایون
همایون
- همایون
- خجسته، مبارک، فرخنده، میمون، مقامی در موسیقی (نگارش کردی: هومایون)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی مشهور به زرین کلاه در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
همایون
- همایون
- مبارک، میمون
همایون
- همایون
- فرخنده، مبارک، خجسته، فرخ، در موسیقی از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
همایون
- همایون
- خجسته، فرخنده، فرخ، میمون
هم گون
- هم گون
- همرنگ، هم لون
همایون
- همایون
- خجسته، مبارک، نام یکی از آهنگ های موسیقی ایرانی
هواگون
- هواگون
- به رنگ هوا. به مانند هوا:
عشق را مرغ هوائی یابد
کاین هواگون قفسش نشناسد.
خاقانی
همایون
- همایون
- دهی است از بخش مرکزی شهرستان زنجان که 531 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه و محصول عمده اش غله و سیب زمینی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)