مغاکی در فرانسوی} ابیسال {ژرف ترین جای دریا، سیم نکره، آیینه بانگ فریاد داد و فریاد میانه آب دریا عمیق ترین موضع دریا: کشتی هر که در این لجه خونخوارافتاد نشنیدیم که دیگر بکران میاید. (سعدی لغ)
مغاکی در فرانسوی} ابیسال {ژرف ترین جای دریا، سیم نکره، آیینه بانگ فریاد داد و فریاد میانه آب دریا عمیق ترین موضع دریا: کشتی هر که در این لجه خونخوارافتاد نشنیدیم که دیگر بکران میاید. (سعدی لغ)
روی، چهره، طریقه، جهت، پول، جمع وجوه، ذات، شخص، قصد، نیت، دلیل، سبب، ضمان پول (یا مالی) که برای ضمانت می سپارند، مصالحه آن چه برای برقراری صلح میان دو طرف مورد معامله قرار می گیرد
روی، چهره، طریقه، جهت، پول، جمع وجوه، ذات، شخص، قصد، نیت، دلیل، سبب، ضمان پول (یا مالی) که برای ضمانت می سپارند، ِ مصالحه آن چه برای برقراری صلح میان دو طرف مورد معامله قرار می گیرد