- ثبور
- زیان، خسران
معنی ثبور - جستجوی لغت در جدول جو
- ثبور
- هلاک شدن، هلاکت، گفتن واویلا یا واهلاکا
- ثبور ((ثُ بُ))
- بازداشتن، هلاک کردن، زیان کشیدن، هلاک گردیدن، عذاب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع بثر، پروش ها جمع بثر جوشها و دانه های ریز که روی پوست ظاهر گردد تاولها و جوشهای کوچک چرکی بر روی اعضا مختلف جوش ها دانه های چرکی
شکیبا، بردبار
گذار، گذر
نوشته، کتاب، کتاب داوود پیغمبر
ایستادن، بر جای ماندن، پایداری، استوار شدن، مداومت
جمع ثغر: دندانها دندانهای پیشین، جمع ثغر. سرحدها مرزها در بندها (مخصوصا بین مسلمانان و کافران)
پرشیر
شاد شدن، شادمانه کردن شادی، فراخی، عیش شادی، فراخی، عیش
باد خور بری (خور بران مغرب) پیر شدن بادی که از مغرب وزد باد غربی مقابل صبا، صولتی که منشا آن هوای نفس و استیلای آن بود و موجب صدور چیزی باشد که مخالف شرع است (کشاف 465)
زیان، تنبلی، مرگ و میر
سریانی تازی گشته گاودمب شیپور، نوعی ساز که می نوازند مهره ترسایان. نای رویین نفیر، جمع شبابیر
صبر کننده، بردبار، شکیبا
قبرها، گورها، جمع واژۀ قبر
بثرها، جوشها، آبله های ریزه که روی پوست بدن ایجاد می شود، جمع واژۀ بثر
بادی که از سمت مغرب بوزد، باد غربی
گذر کردن از جایی یا راهی، راه پیمودن، گذشتن
عبور و مرور: آمد و رفت
عبور و مرور: آمد و رفت
استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
کتاب آسمانی داوود (از انبیا و پادشاهان بنی اسرائیل)، مزامیر
شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود
تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعریٰ، شعرای یمانی
تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعریٰ، شعرای یمانی
شکیبا، صابر، حلیمی، شکیبنده
درگذشتن، شکافتن راه را، گذر کردن از راهی
به جا ماندن، درنگ کردن
جمع قبر، گور ها دخمه ها جمع قبر گورها
روز دهم از ماه تشری و آنرا} عاشور {نیز خوانند. درین روز روزه داشتن بر یهودیان فریضه است (التفهیم 224)
تننده جولاهه
((ثُ))
فرهنگ فارسی معین
استوار شدن، استقرار یافتن، بر جای ماندن، ایستادن، ثابت شدن امری با دلیل و برهان، پایداری، دوام، استواری، استقرار، تحقق